بی تردید فهم قرآن کریم و ارائه ی مفاهیم و ابتکارات زبانی آن، کاری بس دشوار می باشد، از این رو احاطه ی کامل به زبان قرآنی، از لوازم ضروری ترجمه ی آن محسوب می شود. قرآن کریم از منظر ادبی متنی در نهایت فصاحت وبلاغت است ودر آن قالب ها واسلوب های زیبایی از جمله اسلوب ضمیر فصل وجود دارد با توجه به اهمیت ضمیر فصل وجایگاه آن در انتقال معنی، جستار حاضر در پی بررسی جنبه ی معنا شناسی «ضمیر فصل» درترجمه حداد عادل و صفارزاده از قرآن کریم می پردازد. نگارنده در این مقاله ابتدا به تعریف ضمیر فصل پرداخته وسپس ترجمه های مترجمان از قرآن را در بوته نقد گذاشته و در ادامه، ترجمه پیشنهادی ذکر می شود. در فرآیند نقد و بررسی ترجمه های ضمیر فصل صفارزاده و حداد عادل، معلوم گشته است که مترجمان در ترجمه ضمایر فصل روشی یک نواخت ندارند؛ از جمله گاهی در موارد مشابه برگردان های متفاوت و سلیقه ای داشته اند و گاه به سراغ ترجمه حرفی رفته، گذشته از این ها، برخی از ترجمه ها بیانگر مراد ضمیر فصل نبوده و حتی ترجمه نشده است. در پایان بسامد معادل های ضمیر فصل در ترجمه مترجمان، در قالب نمودار بصورت تطبیقی ارائه می شود.