همگان این مطلب را تصدیق می کنند که افراد، یک سری قواعد اخلاقی دارند که با آن، اعمال صحیح را از ناصحیح، متمایز می سازند. این قواعد اخلاقی، اعمال خودخواهانه، تکانشی، و کوته بینانه را محکوم کرده، در مقابل، اعمالی را تقویت می کنند که به منافعی در چشم انداز بالاتر می انجامد. در نتیجه، افراد دست به انتخاب می زنند. توانایی برای چنین انتخاب هایی، «خودمهارگری» نامیده می شود. امروزه در روان شناسی، خودمهارگری، یک توانایی شناخته می شود که رفتار فرد را تا مرز قواعد و معیارهای پذیرفته شده می رساند. اما شاید هر کسی در عمل براساس ایده های اخلاقی خود، در برخی جهات، ناکامی هایی داشته باشد. پس نیروی خودمهارگری به یاری و کمک، نیازمند است و آموزه های ادیان می توانند در این زمینه مؤثر باشند. ظاهراً در آموزه های اسلامی، بسیاری از فضیلت های اخلاقی، از موفقیت در خودمهارگری ناشی می شوند. مثلاً فضیلت هایی چون حزم، کرامت، صبر، و بالاتر از همه «تقوا»، از خودمهارگری سرچشمه می گیرند. در مقابل، رذایل اخلاقی آزمونی برای خودمهارگری در این حیطه به شمار می آیند. بنابراین هدف این مقاله، بررسی توان دین اسلام در پرورش رفتارهای فضیلت مندانه اخلاقی با ارتقای عوامل خودمهارگری می باشد. از بررسی ها درمی یابیم که دین اسلام با پنج شیوه، باعث ارتقای خودمهارگری می شود که عبارتند از: «ارائه معیارهای روشن»، «ایجاد انگیزش برای رفتار اخلاقی»، «نظارتگری بر رفتار»، «مدیریت تمایلات ناشایست»، و «مهار و تنظیم هیجانات».