در باب منشا و چگونگی شکل گیری نظریه «تشابه»که به دو نوع «تشابه نسبت»و «تشابه تناسب»تقسیم می شود ودروجود شناسی و ارتباط خالق با مخلوق،به ویژه نزد فلاسفه قرون وسطا،مدنظر بوده ،آرای گوناگونی مطرح شده است.در این مقاله،این نظریه در آثارفلاسفه یونانی مورد مطالعه قرار می گیرد.افلاطون و ارسطو به تشابه تناسب اشاره کرده اندو به نظر می رسدکه منشا تشابه نسبت را می توان درمابعد الطبیعه ارسطو یافت .درآثار برخی از فلاسفه افلاطونی و نو افلاطونی نیز این نظریه به چشم می خورد،ولی پرسش اساسی این است که آیا این متفکران به «تشابه در وجود»اشاره کرده اند یا اینکه این نظریه متاخر است و مختص به وجودشناسی فلاسفه مسلمان و قرون وسطا است.