عدمِ وجودِ تصوری روشن از مفهومِ ""متنِ تاریخنگارانه""، نظریه پردازی و مفهوم سازی را در حوزه ی نظریِ تاریخ و شعبات آن، دچارِ صعوبت نموده است. این معضل همچنین، پژوهشگرانِ حوزه ی تاریخِ تاریخنگاری را در تشخیص و بررسیِ مصادیقِ متونِ تاریخگارانه، درگیرِ اشکال و تشتت کرده است.
برای پاسخگویی بدین مشکل، این گونه فرض شد که گونه هایی از آثارِ مکتوب موجود است که بر سر تلقیِ آنان به عنوانِ متنِ تاریخنگارانه، اجماعی نامصرح وجود دارد. این آثار، ""متونِ الگو"" نامیده شدند. سپس کیفیتِ معیارِ حیث التفاتی در این متون، ملاکِ بررسیِ هویتِ منابع قرار گرفت. برخی مقتضیاتِ تاریخی و همچنین آموزه های فلسفه علم، توجیه کننده ی به کارگیریِ معیار حیث التفاتی در این نقش می باشند. حیثِ التفاتی و کیفیتِ این معیار(مؤلفه) در متونِ الگو، بدین گونه است؛ حیث التفاتی، متناظر با ذهنیتِ محقق از مسئله و چگونگی معرفت بخشی بدان تلقی شد؛ مسئله ی مورخ، کشفِ چگونگیِ رخ دادنِ یک رویداد و پاسخ، تبیین و توجیهِ این مسئله، در بازنماییِ رخداد، در قالبِ روایتی تاریخی تلقی گردید. کیفیتِ حیث التفاتی، در متونی همچون طبقات، اموال،خراج، سفرنامه، زندگینامه، انساب و مزارات، متفاوت از متونِ تاریخگارانه و نتیجتاً هویتِ این آثار، ناهمسان با متون تاریخنگارانه ارزیابی شد.