امام غایب را تعبیر متناقض نما گفته اند؛ زیرا امام هدایت گری را بر عهده دارد و ناپیدایی و ناشناختگی امکان هدایت گری را از بین می برد. این شبهه، از غفلت از نقش امام در عصر غیبت برمی خیزد. امام در عصر غیبت، همه شئون و مسئولیت های امامت را بر عهده دارد و تفاوت او در شیوه ای است که به سبب حفظ ناشناختگی باید به کار گیرد. این نوشتار بر آن است که تخمینی از این شیوه ارائه کند. این تخمین می تواند بر پایه درک نقش و وظایف امام و شرایط خاص غیبت استوار شود. راه دوم، رجوع به روایات است؛ روایاتی که به تصریح یا اشاره از شیوه مدیریتی امام در عصر غیبت خبر می دهد.
مهم ترین یافته این پژوهش، درک شیوه ای است که ناشناختگی امام را از یک تهدید به فرصت بدل کرده است. همچنین فهم چگونگی حراست از حرکت دینی در برابر مشکلات و دشمنان بدون ایجاد اختلال در سامانه خودبسنده ای که امامان شیعه پایه گذار آن بوده اند.