مسئله این تحقیق تبیین چگونگی تأثیرپذیری نظریه های مدیریت دانش از مبانی نظری مدیریت دانش و ترسیم خط سیر این تأثیرپذیری است. هدف اولیه از طرح مسئله، ارائه یک مدل مفهومی جامع از تأثیرهای مبانی نظری بر نظریه ها و بیان روابطی است که خط سیر این تأثیرها را نشان دهد. هدف غایی، ایجاد زمینه برای طرح مسئله بازسازی رشته مدیریت دانش موجود در علم مدرن و تمدن غرب، و بازخوانی آن براساس مبانی رقیب از جمله مبانی دینی و تمدن دینی، و فراهم آوردن زمینه تدوین نظریه جدید درباره مدیریت دانش براساس مبانی دینی است. این نظریه جدید در مقاله های آتی با عنوان «نظریه مدیریت دانش دین بنیان» ارائه خواهد شد. مرور ادبیات نشان می دهد پژوهش های بسیار اندکی در این زمینه ها انجام شده و به تحقیقات بیشتری نیاز است. برای حل مسئله و رسیدن به هدف، مدل مفهومی اولیه تأثیرپذیری مدیریت دانش از نظریه دانش (معرفت شناسی) بسط داده شد. برای این منظور، ادبیات مرتبط با مبانی نظری مدیریت دانشِ موجود درعلم مدرن مرور شد و در قالب یک مدل مفهومی اولیه ارائه گردید. مبانی به دو دسته مبانی معرفتی و غیرمعرفتی طبقه بندی و مبانی نظری به سه لایه اصلی مبانی نظری دور، میانی و نزدیک طبقه بندی شد. مبانی فلسفی به عنوان مبانی نظری دور، مبانی پارادایمی علوم انسانی، برخی علوم و نظریه های این علوم به عنوان مبانی نظری میانی و پارادایم های درونی مدیریت دانش و حوزه های مرتبط، به عنوان مبانی نظری نزدیک شناسایی شدند. در نهایت روابط بین مؤلفه های فوق با نظریه های مدیریت دانش کشف شد و در قالب یک مدل مفهومی چارچوب بندی شده ارائه گردید. این مدل چگونگی تأثیرگذاری مبانی مدیریت دانش بر نظریه های آن را تبیین می کند و می توان از آن برای بازسازی نظریه های موجود و تدوین نظریه های جدید استفاده کرد.