موضوع این مقاله بررسی جدال های پارادایمی در برنامه درسی و تحلیل ادعای پاینار مبنی بر جابجایی پارادایم است. پس از مقدمه، منازعه های پارادایمی در برنامه درسی تشریح شده تا نسبت آن ها با ادعای جابه جایی پارادایم مشخص و زمینه برای بحث پیرامون این ادعا فراهم شود. در این راستا سه موضع گیری شامل: الف) دیدگاه حامی وجود پارادایم برنامه درسی، ب) دیدگاه معتقد به نبود پارادایم برنامه درسی یا پذیرش یک تلقی خاص و ج) دیدگاه محافظه کار درباره بود یا نبود پارادایم برنامه درسی معرفی گردیده است. در ادامه، موضع پاینار درباره جابه جایی پارادایم در برنامه درسی مطرح شده، ضمن معرفی تلاش های اصلی وی و بعضی نومفهوم گرایان برای اثبات جابه جایی پارادایم، استدلال های این گروه نقد و تحلیل شده است. تلاش های پاینار و نومفهوم گرایان عبارت اند از استناد به تاریخ علم برای اثبات جابه جایی پارادایم از نظر تامس کهن، معرفی سنت گرایی به عنوان پارادایمی به حاشیه رانده شده و همچنین تولید آثار مکتوب و به طور خاص کتاب نظریه پردازی برنامه درسی. نقد و بررسی تلاش ها به این نتیجه منتهی شده است که با وجود اهمیت و نقش برجسته نهضت نومفهوم سازی، به دلایلی نمی توان آن را در معنای مورد نظر تامس کهن مصداقی از جابه جایی پارادایم دانست. در بخش پایانی، از منظری غیر از جابه جایی پارادایم به نومفهوم سازی برنامه درسی نگریسته شده و ماهیت آن معرفی گردیده است.