بررسی ساختار هندسی آیات قرآن کریم بر پایه اهداف سور، رویکرد جدید عصر حاضر است که از آن با عنوان تفسیر ساختاری یاد می شود. غرض اصلی مفسران در این شیوه، تبیین هدف کلی سوره و کشف اهداف جزئی است که بر پایه سیاق در بندهایی مجزا اما مکمل چینش شده و با نظمی منطقی انسجام یافته است، چنان که مبنای تفسیر المیزان بر این اساس پی ریزی شده است. ساختار مقاله حاضر بر اساس ساختاربندی تفسیر المیزان بوده و مطالب آن با تکیه بر نظر تفسیری علامه طباطبایی و بررسی برخی تفاسیر شیعه و اهل سنت تنظیم شده است. نتیجه حاصل از بررسی تفاسیر در ارتباط ساختاری آیات این سوره، بیانگر تبیین اصول اعتقادی دین مبین اسلام است که در آیات اولیه با بحث نبوت آغاز می گردد و پس از تشریح آن، توحید، موضوع سخن قرار گرفته و آنگاه معاد به عنوان سومین اصل مورد تأکید سوره واقع شده است. در بخش دوم سوره، روی سخن به اعراب عصر نزول است. مرور اصول نامبرده، تأکیدی بر ثابت و حقیقی بودن این امور در همه ادیان الهی است. پایان این سوره نمودی از قدرت لایزال الهی است.