نگاه تعلیمی و روش آموزی به روایات تفسیری از ارکان اصلی روش شناسی تفسیر المیزان است. درواقع این نگاه نگرشی تحلیلی به متون رواییِ مرتبط با مضامین و مفاهیم قرآنی است که درصدد کشف چگونه تفسیر کردن قرآن با استفاده از قول و عمل تفسیری پیشوایان دین است. این نگاه با تحلیلی انتقادی به رویکرد جریان تفسیر روایت گرا همراه است و به شواهد نقلی و غیرنقلی متعددی تکیه دارد. در این میان القای اصول از سوی پیشوایان دین و ضرورت تفریع بر آن اصول، که مضمون برخی شواهد نقلی است، قابل توجه می باشد. افزون بر مبانی و شواهد نقلی، شواهد تحلیلی تاریخی و کلامی نیز این نگاه را پشتیبانی می کند. بر پایة این نگاه روایات تفسیری نقشی تعلیمی دارند و مفهوم تعلیم نیز نه به معنای آموختن مفاهیمی فراتر از فهم و دریافت مخاطبان، بلکه به معنای آموزش مفاهیمی است که برای مخاطب قابل درک و قابل استناد به ظاهر قرآن باشد. از منظر علامه پیشوایان دین نه تنها آموزگاران سادة مفاهیم قرآن که به مثابه معلمان روش تفسیر معرفی می شوند.