جابه جایی و پراکندگی گروه های انسانی در طول تاریخ در راستای اهداف و مطالع سیاسی- نظامی صورت گرفته است که به اصطلاح امروزی دیاسپورا نامیده می شود.در دوران ساسانی افراد و گروه های انسانی زیادی جابه جا و تبعید شدند.این مهاجران اجباری قربانی سیاست های مصلحت گرایانه دولت ساسانی بودند، ولی آنچه زمینه ساز این بحران اجتماعی گشت، رقابت های توسعه طلبانه و گرایش به قدرت نمایی دو امپراتوری ساسانی و بیزانس در منطقه بود.ساسانیان سیاست دیاسپورا و تبعید را در داخل و خارج ادامه دادند.زمینه این تبعیدها در اثر فشارهای سیاسی و سرکوب خشونت بار ایجاد شد.هدف ساسانیان از تداوم این روند، تضعیف قوای نظامی ملت ها و محروم کردن رقبا از حمایت پایه های قومی- و تا حدودی شاید استفاده از توانمندی و مهارت تبعیدیان در امور عمرانی و اقتصادی- بود که کاملاً هوشمندانه و آگاهانه صورت می گرفت.ولی بُعد دیگر این پدیده افزایش فعالیت مسیحیان و گسترش این آیین در قلمرو ساسانیان و به دنبال آن، نارضایتی روحانیان زرتشتی بود؛ به همین دلیل این پژوهش بر آن است که به بررسی این بحران اجتماعی و نقش شاهان ساسانی در راستای تداوم این سیاست و نتایج و پیامدهای آن بپردازد.