شناخت عوامل دگرگونی های تاریخی - اجتماعی، همواره از دغدغههای اندیشمندان بزرگ تاریخ بوده است اما دانشمندان درباره مبانی و رویکردهای ممکن به این تحولات اختلاف دارند. پس از رنسانس دو دیدگاه اقتصاد سرمایه داری و دیدگاه جامعه نگری درغرب، مباحث دگرگونی تاریخی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دادند؛ اما براساس مبانی قرآنی، دگرگونی تاریخی مبدأ هستی شناسانه و وجود شناسانه ویژة خود را دارد. بنابراین نقش عوامل غیبی درتغییرات تاریخی و اجتماعی جایگاهی خاص مییابد. از منظر قرآن پارهای از دگرگونیهای تاریخی در پیوند با رفتارهای انسان است و این رفتارها به نوبة خود متأثر از نوع غایتنگری، عوامل اجتماعی ـ فرهنگی، جهان بینی و اراده انسانی است.