آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

یکی از شخصیت هایی که حضور او در شاه نامه، وقایعی دردناک را می آفریند، گشتاسب است. چهرة این شاه کیانی در شاه نامه، متفاوت از آن چیزی است که در متون دینی اعمّ از اوستا و پهلوی نقش شده است. او در شاه نامه پادشاهی کوته اندیش، آزورز، پیمان شکن و خودپرست است؛ در حالی که در اوستا و متون پهلوی از تقدس بسیار برخوردار است. شاید در ذهن خوانندة شاه نامه این پرسش پیش آید: مگر نه این که فردوسی، بنابر تأکید بسیار خود در اثرش، به منابع مورد استفاده اش پای بند بوده، پس چگونه این چرخش شخصیتی در شاه نامه پدیدار شده است؟ این نوشتار بر آن است تا به علل و عوامل این دگرگونی پاسخ دهد. شاید بتوان چنین پنداشت که یکی از عوامل تغییر شخصیت گشتاسب، مبارزة فردوسی و دیگر ایران دوستانِ هم فکر او، با حکام عصر، اعمّ از ترک و تازی باشد. به دیگر سخن، تغییر شخصیت گشتاسب، حاصل اهداف سیاسی شاعر و راویانی بوده است که روایت هایی را برخلاف متون دینی زردشتی انتشار داده بودند، چه با گردش شخصیت گشتاسب که ساسانیان خود را بدو منسوب میکردند، حکومت ساسانی و شیوة حکم رانی آن ها مورد نقد قرار می گرفت؛ یعنی حکومتی که محمود غزنوی مدعی پیوند با آن بود؛ که البته در نوع شکل گیری و زمان سیطره شباهت هایی بسیار به شیوة حکم رانی ساسانیان دارد. بنابراین شاعر، چهرة حقیقی سلطنت ترکان و تازیان را که طریق حکومت ساسانی را می پیمودند و به استبداد دینی و تمرکز قدرت روی آورده بودند، آشکار می کند. فردوسی و راویان هم فکر او با چرخش احوال گشتاسب، قصد مبارزه با همه کسانی را داشتند که هم چون او می اندیشیدند و می گفتند و عمل می کردند.

تبلیغات