این مقاله سعی بر آن دارد تا با دست یابی به شناختی کامل از اهداف منطقه ای ایجاد شهرهای جدید و بسط مفهوم تعادل منطقه ای، جایگاه این شهرها به ویژه شهر جدید اندیشه را در تعادل بخشی به فضای سکونت و اشتغال منطقه ای، مورد بررسی قرار دهد. برای گردآوری داده ها از روش های مطالعه کتابخانه ای، مراجعه به داده های آماری و ماتریس دستیابی به اهداف، استفاده و این داده ها با بهره گیری از روش های مقطعی و triangulation (روش های چند گانه یا سه سو سازی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج حاصل بیان می دارد که شهر جدید اندیشه به واسطه جذب بخشی از سرریز جمعیت مادر شهرهای منطقه و تامین اشتغال ساکنان خود و حوزه شهری پیرامون ، به سهم خود بیش ترین تاثیر مثبت را در تعادل بخشی به فضای سکونت و اشتغال منطقه ای به شکل برنامه ریزی شده، داشته است