به شمار مکاتب موجود در جهان، دربارة انسان نظریه وجود دارد. به هر اندازه که این نگاه ها به انسان متفاوت باشند، علوم انسانی مترتب بر آن نیز تفاوت خواهد یافت. در این نوشتار انسان از ابعاد مختلف همانند آفرینش، هدف از زندگی، طبیعت، حقیقت، جبر و اختیار و ارزش محوری، از دیدگاه اسلام و اندیشوران مغرب زمین بررسی شده است.
هدف این نوشتار بیان اثرگذاری انسان شناسی بر علوم اجتماعی و بخصوص سازمان و مدیریت است. نتیجة این پژوهش آن است که سازمان یا نظام سیاسی که بر اساس دیدگاه قرآن کریم دربارة انسان، سازماندهی و اداره میشود، بسیار متمایز از سازمان یا نظام سیاسی که بر اساس نگاه های اندیشوران مغرب زمین به انسان، سازماندهی و اداره میشود. با توجه به این امر میتوان گفت انسان شناسی از مبانی علوم اجتماعی به ویژه مدیریت شمرده میشود و بسیار مهم است.