مدیریت دولتی جدید در واکنش به نارساییهای الگوی سنتی ادارة دولت، مطرح شده است. این الگو، با ابتنای بر جهت گیری انسان شناختی و ارزش شناختی خاصِ بر گرفته از نظریة انتخاب عقلایی، موجب تحولات مهمی در عرصة ادارة دولت شده است. دانشمندان عرصة ادارة دولت، پس از مشاهدة توفیقات مدیریت بخش خصوصی در رهایی از مشکلات بوروکراسی، همه هدف و اصول آن بخش را به مثابه هدف و اصول مدیریت دولت قرار دادند. این کار موجب شد که پس از اندک زمانی، توفیق هایی نه چندان واقعی حاصل از اجرای اصول مدیریت دولتی نوین، پیامدهای ناگوار و فسادهای ناشی از اجرای آن، این توفیق ها را به فراموشی سپارد. این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی و با ابتنا بر اینکه رفتار انسان تابع پیش فرض ها و ارزش های اصلی او است، به این نتیجه رسیده است که ریشة اصلی این مسائل، در نحوة نگاه مدیریت دولتی نو به ماهیت انسان، اهداف و ارزش های وی نهفته است.