مفسران با رویکردهای مختلف به تفسیر قرآن پرداخته اند و بدین سان گرایش های گوناگونی در تفسیر به ظهور رسیده است. یکی از گرایش های تفسیری در دوران معاصر، تفسیر ادبی است. این گرایش یکی از روشمندترین گرایش های تفسیری است و مؤلفه هایی نسبتاً شفاف دارد. در مقالة حاضر مهم ترین مؤلفه های این گرایش گزارش و نقد و بررسی شده است.
مهم ترین مؤلفه های تفسیر ادبی معاصر عبارت اند از: ناکار آمدی تفسیر ترتیبی، استقصای همة آیات ناظر به موضوع و تفسیر آیات بر حسب ترتیب نزول، مترادف نبودن هیچ یک از واژه های مترادف نما، محدود کردن دلالت آیات به سیاق، بهره گیری از روان شناسی و جامعه شناسی.
به نظر ما ناکارآمد دانستن تفسیر ترتیبی، محدود کردن دلالت آیات به سیاق و انکار وجود واژه های مترادف در قرآن ناتمام است. از سوی دیگر پیروان این گرایش تفسیری در اجرای کامل استقصای آیات ناظر به موضوع و تنظیم آنها به ترتیب نزول موفق نبوده و در موارد بسیاری از آن غفلت کرده اند. نیز از نشان دادن تفاوت معنایی برخی واژه های قرآن بازمانده اند.