از قرن هفده مناظره شدیدی در این باره صورت گرفته که مطالعه جامعه انسانی با شیوه های علوم طبیعی و با استفاده از روش اثبات گرایانه درست نیست. از دیدگاه ویکو، ویژگی اصلی جامعه آن است که نظام معانی آن به گونه ای جمعی ایجاد گردیده است. وی روش تفسیری را در مقابل روش های علوم طبیعی ارائه میکرد. از دیگر پیشگامان رویکرد تفسیری، دیلتای است. به نظر او، اموری مانند ذهن، طبیعت و فرهنگ اموری ذاتاً متفاوت هستند. در حالی که اثبات گرایی میکوشد تا به کنترل فنی بر پدیده ها دست یابد، دیدگاه تفسیری علاقه مند به درک این است که چگونه کنش ها به طور متقابل معنیدار میگردند. در دورة کنونی روش های تحقیق کیفی در رشته های علوم اجتماعی به صورت فزاینده ای مورد استفاده قرار میگیرد. سابقه تحقیقات کیفی به کار مکتب شیکاگو در دهه 1920 و 1930 باز میگردد. تحقیق کیفی به تولید یافته هایی میپردازد که از طریق روش های آماری یا سایر روش های کمّی قابل دسترسی نیست. محققان کیفی علاقه مند به مسئله معنا هستند. اینگونه تحقیق مبتنی بر رویکرد تفسیری است؛ اینکه افراد چگونه به زندگی، تجربیات و ساختارهای جهان اجتماعی معنا میدهند. تحقیق کیفی مستلزم کار میدانی است. از این رو، محقق مستقیماً با افراد مورد بررسی ارتباط برقرار کرده و عملاً در محیط حضور مییابد تا در محیط طبیعی به مشاهده و ثبت رفتار بپردازد.