تاریخچه شصت ساله آمایش سرزمین در جهان، این سؤال اساسی را مطرح می کند که چرا پیروی از الگوهای موفق در فرایند آمایش سرزمین، همیشه از نتایج مشابهی برخوردار نیستند؟ آیا منشا تفاوت ها و ابهامات در مرزبندی، همبستگی و پیوند میان سطوح تصمیم سازی، تصمیم گیری، سیاست گذاری زمین، دموکراسی افسارگسیخته در مالکیت، استفاده غیر منطقی از اراضی، بی ثباتی در برنامه ها، نداشتن الگوی مناسب توسعه، منطقه بندی غیر اصولی، و در یک کلام در نحوه اجرای فرمداری زمین نبوده است؟ هدف اساسی این مقاله بررسی نقش و اهمیت فرمداری زمین در تحقق و بهبود اهداف و برنامه های آمایش سرزمین است. در انجام این تحقیق که عمدتاً از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است، به این نتیجه رسیده ایم که فرمداری زمین اساسی ترین پیش شرط اجرای سیاست ها، طرح ها و برنامه های آمایش سرزمین در پهنه سرزمین است. در واقع، تجربیات به دست آمده از کشورهای پیشرو در زمینه آمایش سرزمین نیز نشان می دهند که فرمداری زمین و نقش آن در آمایش سرزمین از آن رو حایز اهمیت است که مستقل از کلیه دیدگاه ها و سیاست گذاری های از پیش تعیین شده، قبل از هر چیز وابسته به نحوه مدیریت، برنامه ریزی و کاربری زمین به عنوان مهم ترین بستر تمامی اقدامات و تحولات سرزمین می باشد.