زبان، به مثابه پدیده اجتماعی و وسیله افاده کننده مفاهیم، رسالت دارد که تحولات متداول اجتماعی را در عرصه های گوناگون منعکس سازد. برای ایفای این وظیفه، در هر برهه زمانی، گنجینه واژگانی آن ناگزیر باید دستخوش دگر گونی هایی گردد که یکی از عوامل آن واژه گزینی و واژه سازی است.
این امر در زبان فارسی دری، طی روند تکامل آن، همواره الزامی بوده و، در هر مرحله، نحوه ویژه خود را داشته است. مثلا در دوره میانه زبان های ایرانی، از واژه بیم با پیشوند واژه ساز بی – و یا با پسوند واژه ساز – گین واژه های بی بیم و بیمگین ساخته شده است. حال آنکه امروزه، به جای بیمگین واژه بیمناک به کار می رود و بی بیم متروک است. یا، در ادوار گذشته تاریخ زبان فارسی دری، از واژه های زیان و شوی (= شوهر) با پسوند – مند زیانمند و شوی مند ساخته می شد. اما امروزه زبان فارسی دری راهکارهای و ضوابط ویژه واژه گزینی پیدا کرده که در خلال حیات تاریخی این زبان شکل گرفته و راه انکشاف و تکامل را می پیماید. در جنب این شیوه های نو، بعضا طرزهای واژه گزینی و واژه سازی در زبان فارسی تا حدی استواری خود را حفظ کرده و حتی در درازنای قرنها معروض دگرگونی نشده است.
در واژه گزینی زبان فارسی دری، وندها، همانند واژه های آزاد، بعضا ویژگی های چند معنایی، هم معنایی و هماوایی یا هم نگاشتی دارند. مثلا – وار در بزرگوار پسوند تملیکی، در دیوانه وار پسوند تشبیهی و در شاهوار پسوند لیاقت است. یا پسوند – آر با بنهای فعلی متعدد نقشها و معناهای متعدد پیدا می کند: خریدار (فاعلی)، رفتار (اسم مصدر)، گرفتار (مفعولی). همچنین، در این زبان، وندهای هم معنا وجود دارد، مانند پیشوندهای نا – و بی در واژه های ناکاره و بیکاره، ناقرار و بی قرار؛ یا پسوند های – زا و – ستان در واژه های گلزار – گلستان، چمنزار – چمنستان، ریگزار – ریگستان، نیزار – نیستان، و جز آن ...