این مقاله تحلیلی است از عواملی که موجب «تصمیم برای رفتن» نزد پناهنده میشوند. عوامل انفرادی و نه عواملی بیرونی که هرچند با عمومیت یافتن خشونت خود موجبات رفتن را ایجاد میکنند اما به همان اندازه نیز میتوانند مشوق ماندن و «مقاومت کردن» باشند. برمبنای مصاحبه هایی که با متقاضیان پناهندگی به کانادا انجام شده است، نویسنده براین نظر است که این متقاضیان پیش از آنکه عوامل بیرونی موجبات تصمیم برای رفتن آنها را ایجاد کند، پیوندهایشان را با جامعه شان گسسته بودند. گسستی که در کنار تصوری که از زندگی جدیدشان در مکانی که به آن پناهنده میشوند، رفتن آن ها را از سرزمین شان تسهیل میکند.