هدف از این پژوهش، بررسی وجود یا عدم وجود ارتباط بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت اعضای هیات علمی گروه ها و دانشکده های تربیت بدنی در دانشگاه های کشور بود. نمونه آماری شامل 157 عضو هیات علمی دانشکده/ گروه های تربیت بدنی بود. ابزار اندازه گیری این تحقیق شامل پرسش نامه ارزیابی فرهنگ سازمانی (OCAQ) و پرسش نامه خلاقیت رندسیپ (Randsepp) بود. نتایج نشان داد که میانگین نمره فرهنگ سازمانی 91 )از حداکثر نمره ممکن (150 و میانگین نمرات زیرمجموعه های هماهنگی با تغییر (17.3)، هم سویی اهداف فردی و گروهی (18.2)، کار گروهی هماهنگ (19.1)، مشتری گرایی (18.8) و قدرت فرهنگی سازمانی (17.6) از حداکثر نمره 30 بود. نمرات فوق نشان می دهد که فرهنگ سازمانی موجود در سطحی متوسط قرار دارد. میزان خلاقیت اعضای هیات علمی نیز با میانگین 1.3 )از حداکثر نمره ممکن (100 در حد بسیار پایین و غیر خلاق بود. نتایج آزمون فرضیات تحقیق نشان داد که همبستگی بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت برابر با 0.63 بود که در سطح (P=0.05) معنی دار بود. این نتیجه موید زیر بنای نظری تحقیق است که فرهنگ سازمانی به عنوان یک عامل تسهیل کننده و برانگیزنده به طور مستقیم و غیر مستقیم بر میزان خلاقیت افراد اثر دارد. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که زیر مجموعه های قدرت فرهنگ سازمانی (P<0.05 و (t=5.12، هماهنگی با تغییر (P<0.05 و (t=3.64 و هم سویی اهداف فردی و گروهی (P=0.031 و (t=-2.17، دارای رابطه خطی با متغیر معیار بوده و واجد شرایط پیش بینی خلاقیت هستند.با توجه به یافته های تحقیق چنین استنباط می شود که سازمان ها می توانند با توافق بر سر ارزش ها و باورهای موجود در سازمان، تطابق با تغییر، توجه به افراد، هماهنگی در کار و همسو کردن اهداف فردی و سازمانی به افزایش خلاقیت افراد کمک کنند و برنامه ریزان نیز نمی توانند اساس و معیار افزایش خلاقیت افراد را بدون توجه به فرهنگ سازمانی پایه ریزی کنند.