آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

انسان طی حرکت و جا به جایی، محیط اطرافش را ارزیابی کرده و مسیری را به وسیله تصویر موجود در سیستم عصبی مرکزی از فضای حرکت که به صورت متوالی به روز می شود، انتخاب می کند. هدف از این تحقیق ارزیابی نقش اطلاعات حس عمقی عضلات تنه به عنوان چار چوب مرجع در تعیین جهت یابی بود. به این منظور 11 مرد جوان سالم راست دست (میانگین سنی 78/0± 78/23 سال، میانگین قد 7/5 ±7/169 سانتیمتر، میانگین وزن 8/6± 8/62، میانگین شاخص توده بدنی 7/1 ±34/22 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ویبریشن یکطرفه عضلات تنه از ابتدا و نیمه مسیر، در یک تکلیف حرکتی (راه رفتن، هفت گام) در شرایط چشم بسته و چشم باز به کار گرفته شد. انحراف از مسیر راه رفتن توسط مسافت هفتمین گام از اولین گام از محور داخلی – خارجی محاسبه شد. طول گام و زاویه انحراف پا از محور داخلی – خارجی برای هر هفت گام اندازه گیری شد . همه انحرافات از مسیر مستقیم توسط رد پای آزمودنی ها از خط مرجع بر روی زمین اندازه گیری شد. برای آزمون تفاوت معنادار در پارامتر مسافت از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر دو راهه (دو وضعیت بینایی و سه وضعیت ویبریشن) و برای تعیین اختلاف میان میانگین زاویه انحراف پا از خط مرجع و طول گام درون و میان سه شرایط ویبریشن و دو وضعیت بینایی از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر سه راهه (شرایط بینایی و ویبریشن و زاویه رد پا) استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ویبریشن در شرایط چشم بسته و اعمال ویبریشن در نیمه مسیر، انحراف واضحی در مسیر گام برداری ایجاد کرد (01/0 = P). در شرایط چشم باز، انحراف کمتر بود (06/0 = P ) . همچنین انحراف کمی در مسیر گام برداری در شرایطی که چشم ها بسته و ویبریشن در ابتدای مسیر اعمال شد، به وجود آمد (77/0 = P). بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت اطلاعات حس عمقی تنه نقش مهمی در تعیین چارچوب مرجع برای انحراف از مسیر گام برداری دارد.

تبلیغات