ایران یکی از مهم ترین کشورهای پذیرای مهاجران و پناهندگان افغانی است. با توجه به سابقه طولانی مهاجرت افغان ها به ایران و تعداد قابل توجه آن ها، بررسی تغییر در وضعیت افغان ها در ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. این مقاله بر آن است تا با استفاده از داده های دو طرح آمایش و بررسی نمونه ای سال 1384، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مهاجران افغانی را با توجه به مهاجرت آن ها به ایران بررسی کند. در این بررسی از فرضیه ها و نظریات مختلفی استفاده شده که مهم ترین آن ها فرضیه انطباق است. بر اساس این فرضیه هرچه مهاجران ارتباط بیشتری با جامعه مقصد داشته باشند، وضعیت آن ها به جامعه مقصد شبیه تر خواهد بود. یافته ها بهبود وضعیت مهاجران، به ویژه در زمینه های آموزش، مهارت و بهداشت را منعکس می کنند. تفاوت نسلی قابل توجهی (وضعیت بهتر نسل دوم)، در این بهره مندی وجود دارد. در مقابل، انطباق مهاجران با جامعه مقصد در بعضی جنبه ها نظیر اشتغال، ضعیف بوده است. این وضعیت به ناهماهنگی همانندی با جامعه مقصد منجر شده است. ویژگی های مهاجران، تجربه زندگی در ایران و نگرش جامعه مقصد، می توانند تبیین گر این وضعیت باشند. با توجه به تبعات متفاوت این وضعیت برای مهاجران و جوامع مبدا و مقصد، تدوین راهکارهای سیاستی مناسب ضروری است.