مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نرخ مالیات
حوزه های تخصصی:
حداقل نرخ مالیات بر ارزش افزوده قابل اعمال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اصلاح نظام مالیاتی از کارآیی لازم برخوردار نیست و پایه مالیاتی آن به وسیله قوانین مختلف محدود شده است، ضرورت اصلاح آن از طریق جایگزینی مالیات بر ارزش افزوده با نظام سنتی مالیات غیر مستقیم، اجتناب ناپذیر به نظر می رسد که دولت به همین منظور برنامه هایی را در نظر دارد و اقداماتی را انجام می دهد. ضروری است پایه مالیاتی سیستم جدید نیز در جهت تقویت توانایی جذب درآمد، برنامه ریزی و اعمال شود. هدف عمده این مقاله پیش بینی درآمدهای مالیات برارزش افزوده و تعیین حداقل نرخ اعمال آن بوده و بدین منظور الگویی برای شبیه سازی درآمدهای مالیات بر ارزش افزوده، و قابل اجرا در اقتصاد ایران که دارای سیستم مالیات غیر مستقیم مشتمل بر مالیات بر کالاها و خدمات و تعرفه ومالیات بر واردات است، پیشنهاد شده. نتایج نشان می دهد پایه باقوه مالیات بر ارزش افزوده در الگوی معمول و همچنین الگوی پیشنهادی این مقاله 8/20 درصد از تولید ناخالص داخلی بوده و در صورتی که دولت بخواهد درآمدهای سیستم متداول مالیات های غیر مستقیم را تکرار کند، برای مالیات بر ارزش افزوده حداقل نرخ معادل 6/11 درصد را باید در نظر گرفت.
شناسایی عوامل موثر بر فرار مالیاتی در اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات انجام شده در خصوص شناسایی عوامل موثر بر پدیده فرار مالیاتی در کشورهای در حال توسعه حاکی از آن است که چهار متغیر نرخ مالیات، پیچیدگی قوانین و مقررات، نبود سرمایه اجتماعی و تورم، علاوه بر اینکه به طور تقریبی میان این کشورها به عنوان عامل مشترک به شمار می آیند، در این حوزه بیشترین اثرگذاری را نیز دارا هستند. بر این اساس، در این مطالعه سعی گردیده تا با استفاده از یک الگوی خود توضیح با وقفه های گسترده برای دوره 13۸۶–13۵۰ تأثیر متغیرهای بیان شده بر فرار مالیاتی در اقتصاد ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاصل از تخمین الگو حاکی از آن است که در بلندمدت، هر چهار متغیر مورد نظر با فرار مالیاتی رابطه ای مثبت و معنی دار داشته اند. در خصوص دوره کوتاه مدت نیز تمامی نتایج به طور تقریبی شبیه به نتایج بلندمدت است، البته با این تفاوت که تورم نقش تعیین کننده ای بر فرار مالیاتی نداشته است.
مالیات ستانی بهینه در تئوری و عمل گریگوری منیکو متیو وینزیرل، دنی یاگان
حوزه های تخصصی:
طراحی بهینه سیستم مالیاتی موضوعی است که برای مدت زمانی طولانی نظریه پردازان اقتصادی را مجذوب خود کرده و سیاست گذاران را نیز سردرگم نموده است. این مقاله تقابل میان نظریه و سیاست مالیاتی را مورد کاوش قرار می دهد. این مقاله درس های کلیدی را که سیاست گذارن بایستی از ادبیات آکادمیک در خصوص چگونگی طراحی مالیات ها بیاموزند، مشخص کرده و همچنین مطرح می کند که این درس ها تا چه حدی در سیاست مالیاتی عملی عینیت پیدا کرده اند.
بررسی عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی مالیه دهندگان متوسط در ولایت بلخ- افغانستان
حوزه های تخصصی:
فرار مالیاتی می تواند براثر بخشی سیاست های اقتصادی نیز اثرگذار باشد، زیرا این گونه سیاست ها بر اساس شاخص های رسمی (همانند بیکاری، تعداد نیروی کار، درآمد و مصرف) صورت می پذیرد و این در حالی است که وجود اقتصاد زیرزمینی سیاست مداران را با مشکل روبه رو ساخته و منجر به این می گردد که سیاست اقتصادی درست و مناسبی اعمال نگردد. لذ اگر بتوان عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی را شناسایی کرد، آنگاه سیاست گذران به راحتی می توانند از سیاست های مناسب در جهت حداقل نمودن هزینه های فرار مالیاتی را بکار گیرند. هدف از این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی در ولایت بلخ سال (1397)، مطالعه موردی مالیه دهندگان متوسط هست. انتظار می رود در طراحی سیستم مالیاتی مورداستفاده قرار گیرد، بر علاوه ممکن است به عنوان مبنی برای مطالعات بیشتر مورداستفاده قرار بگیرد. تحقیق حاضر، تحقیق کاربردی نوع توصیفی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه به دست آمده و جامعه آماری این تحقیق را کلیه شرکت های که از پرداخت مالیه فرار نمودند؛ تشکیل می دهد. نمونه آماری تحقیق حاضر با استفاده از جدول مورگان به تعداد (251) شرکت نمونه انتخاب گردیده است. برای تجزیه وتحلیل از آزمون های کلموگروف-اسمیرنوف، فریدمن، الفای کرونباخ و ضریب همبستگی استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معنی دار بین نرخ بالای مالیات، پیچیدگی قوانین و مقررات مالیاتی، سرمایه اجتماعی و تورم با فرار مالیاتی وجود دارد. آزمون فریدمن نشان داد که فساد اداری و قوانین مقررات پیچیده ازجمله عوامل مهم در فرار مالیاتی مالیه دهندگان متوسط در ولایت بلخ محسوب می گردد. خروجی آزمون ضریب همبستگی نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و قوانین پیچیده همبستگی قوی و معنی دار، بین تورم و سرمایه اجتماعی نیز همبستگی قوی و معنی دار وجود دارد.
برآورد نرخ بهینه مالیات بر ارزش افزوده با رویکرد منحنی لافر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
93 - 110
حوزه های تخصصی:
گسترده
معرفی:
در اغلب کشورها، مالیات مهم ترین منابع درآمدی دولت است. اما در ایران از دیرباز مالیات سهم کمی از درآمدهای دولت را تامین نموده است. شاید مهم ترین دلیل آن وجود منابع درآمد نفتی می باشد که مالیات را در حاشیه قرار داده است. به همین دلیل بر اصلاح ساختار مالیاتی تاکید شده است. در این راستا، قانون مالیات بر ارزش افزوده جهت اصلاح ساختار مالیاتی در نیمه دوم سال 1387 در ایران به اجرا گذاشته شد مالیات بر ارزش افزوده یک مالیات جدید است که برای کاهش نارسایی های سیستم مالیات ستانی سنتی و همچنین برای افزایش درآمد دولت به وجود آمد. مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات بر فروش است که در مراحل مختلف تولید و توزیع کالا و خدمات اخذ می شود. متوسط نرخ مالیات بر ارزش افزوده در کشورهای مختلف بین 5 تا 18 درصد است. در ایران از زمان وضع قانون مالیات بر ارزش افزوده در خصوص تعیین نرخ مالیات بحث و مجادلات زیادی بین صاحبنظران و کارشناسان وجود داشت. این نرخ در زمان اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده 3 درصد تعیین شد و مقرر گردید هر ساله به مقدار یک درصد افزایش یابد به طوری که در سال 1397 به 9 درصد رسید. با افزایش نرخ مالیات، درآمد دولت از محل جمع آوری مالیات افزایش می یابد. هرچند این افزایش درآمد دارای محدودیتی است و چنانچه نرخ های مالیاتی از نقطه خاصی تجاوز کنند درآمدهای مالیاتی تنزل خواهد نمود، چراکه با وجود نرخ های مالیاتی بالا مردم انگیزه کار کردن را از دست خواهند داد. بنابراین شناخت میزانی از نرخ مالیات که درآمدهای مالیاتی را ماگزیمم کند بسیار ضروری به نظر می رسد. لازم است تا نرخ بهینه این نوع مالیات مشخص شود به گونه ای که هم درآمد مالیاتی دولت حداکثر شده و هم این که مانع رشد اقتصادی نشود. تحقیق حاضر به این هدف انجام شده است.
متدولوژی:
این پژوهش، در دوره زمانی 97-1387 با استفاده از داده های 24 استان که اطلاعات آنها در دسترس بوده، انجام شده است. داده های تحقیق مربوط به نرخ مالیات بر ارزش افزوده و درآمد مالیاتی دولت از این محل بوده که به تفکیک استان های کشور در دوره زمانی 97-1387 از طریق مراجعه به سالنامه های استانی جمع آوری شده اند. سال 1387 آغاز اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده و سال 1397 آخرین سالی است که اطلاعات و آمار آن موجود بوده است. در نهایت، نرخ بهینه مالیات بر ارزش افزوده در اقتصاد ایران با استفاده از روش پنل دیتا برآورد گردید. در این روش، در ابتدا، به کمک آزمون لیمر، استفاده از داده های پنل در تخمین مدل انتخاب شد. سپس به کمک آزمون هاسمن، تخمین با اثرات تصادفی تایید گردید. کلیه تجزیه و تحلیل ها و تخمین مدل با استفاده از نرم افزار EViews 9 انجام شده است.
یافته ها:
یافته های حاصل از توصیف آماری داده ها نشان می دهد که نرخ مالیات بر ارزش افزوده در ایران در سال 1387 به اندازه 3 درصد تعیین شده است و تا پایان سال 1389 در همین نرخ باقی مانده است. از سال 1389 به بعد نرخ مالیات بر ارزش افزوده روند افزایش داشته به طوری که در سال 1394 به 9 درصد رسیده است. از سال 1394 تا سال 1396 در همین نرخ 9 درصد ثابت باقی مانده است. همچنین نتایج حاصل از تخمین مدل نشان می دهد که مالیات بر ارزش افزوده در ایران دارای اثرات لافری است. به گونه ای که افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده با اثر مستقیم باعث افزایش درآمد مالیاتی دولت و با اثر غیر مستقیم از طریق کاهش انگیزه تولید باعث کاهش درآمد مالیاتی دولت می شود. بنابراین، نرخ مالیات بر ارزش افزوده دارای یک مقدار بهینه بوده که در آن نرخ، درآمد مالیاتی دولت ماگزیمم می شود.
نتیجه:
نرخ بهینه مالیات بر ارزش افزوده محاسبه شده در این تحقیق 33/10 درصد می باشد. با توجه به این که نرخ مالیات بر ارزش افزوده در سال 1398 برابر 9 درصد تعیین شده است، پیشنهاد می گردد در سال های آتی این نرخ به 33/10 درصد افزایش یابد. با این کار درآمد مالیاتی دولت افزایش خواهد یافت. افزایش نرخ مالیات بیش از این مقدار باعث کاهش درآمد مالیاتی دولت می شود. لذا پیشنهاد می گردد نرخ مالیات بر ارزش افزوده از 33/10 درصد تجاوز ننماید.