مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
نگرانی
حوزه های تخصصی:
درمان مبتنی بر تنظیم هیجان یک درمان چندوجهی و یکپارچه است که به طور گسترده ای برای درمان اختلال اضطراب فراگیر به کار گرفته شده است و اثربخشی آن بر مؤلفه های اضطرابی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ثابت شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشتزدگی است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی شهر شیراز در سال 1398 بود که به کلینیک های اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کردند. نمونه ی پژوهش شامل 22 بیمار مبتلا به اختلال وحشتزدگی بودند که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در دو مقطع پیش آزمون و پس آزمون از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-5 ، برنامه ی مصاحبه اختلال های اضطرابی بر اساس DSM-5 و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بیماران گروه آزمایش مبتلا به اختلال وحشتزدگی، علائم اضطرابی (علائم اضطرابی، نگرانی و تغییر رفتار ناسازگارانه) و کیفیت زندگی (فیزیکی، روان شناختی و محیطی) گروه آزمایش را در مقایسه با بیماران گروه کنترل که درمان دریافت نمی کردند، به شکل معنی داری بهبود می بخشد (p≤0.05). نتیجه گیری: درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان که شامل مداخله در سازه های نگرانی و تنظیم هیجان می شود، علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی را بهبود می بخشد
تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب و حافظه کاری: توجه به نقش نگرانی و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب و حافظه کاری با مدّنظر قرار دادن نقش نگرانی و نشخوار فکری بود. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر مقطع یازدهم و دوازدهم شهرستان قروه در سال تحصیلی1394 -95 تشکیل می دادند. از میان این جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 93 دانش آموز که اضطراب بالاتر از متوسط را تجربه می کردند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی، دارونما و کنترل گمارش شدند. به گروه آزمایش هشت جلسه برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و به گروه دارونما هشت جلسه زبان انگلیسی آموزش داده شد. گروه کنترل هیچگونه آموزشی را دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر، مقیاس پاسخ نشخوار فکری، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و آزمون گام به گام جمع بندی توالی شنیداری استفاده شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس مختلط بین– درون گروهی (SPANOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش، دارونما و کنترل در زمینه متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود داشته است، بدین صورت که آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب، نشخوار فکری، نگرانی و افزایش عملکرد حافظه کاری تأثیرگذار بوده است.
رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نگرانی و کیفیت زندگی کاری معلمان آموزش و پرورش شهرستان سوادکوه شمالی
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نگرانی و کیفیت زندگی کاری معلمان، انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان آموزش و پرورش شهرستان سوادکوه شمالی در سال تحصیلی 00 – 1399 بود که تعداد 165 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی حسن زاده و اولادزاد (1394)، نگرانی مه یر و همکاران (1990) و کیفیت زندگی کاری والتون (1973) بود. پایایی پرسشنامه ها طبق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 86/0، 88/0 و 85/0 بود. در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=)، آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه مثبت معنی داری بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نگرانی معلمان وجود دارد. هم چنین، رابطه منفی معنی داری بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با کیفیت زندگی کاری معلمان وجود دارد.
بررسی ارتباط عزت نفس با نگرانی در جوانان مبتلا به مولتیپل اسکلروز (MS)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
28-35
حوزه های تخصصی:
بیماری مولتیپل اسکلروز (MS) نوعی بیماری علاج ناپذیر مغز است که شدیداً موجب نگرانی و کاهش عزت نفس مبتلایان می شود و آن ها را مجبور به سازگاری با ناتوانی های ناشی از بیماری می سازد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه ی میان عزت نفس با نگرانی در جوانان بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروز در شهر شیراز انجام گرفته است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی آماری مورد بررسی این پژوهش را تمامی جوان 20- 40 ساله ی مبتلا به مولتیپل اسکلروز استان فارس که تا پایان سال 1391 عضو انجمن بیماران MS فارس بودند، تشکیل داده اند. از بین بیماران تحت پوشش انجمن بیماری های خاص، 150 نفر (90 زن و 60 مرد)، بیمار مبتلا به ام. اس. با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ی عزت نفس و پرسش نامه ی محقق ساخته ی نگرانی بود. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 16 و با استفاده از آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون در سطح خطای 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتیجه ی تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، بین عزت و نگرانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز در دو جنس، رابطه ی معکوس معنی داری وجود دارد و عزت نفس می تواند 66% نگرانی را در این قشر پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش برگزاری جلسه های آموزشی برای آگاهی دادن درباره ی اهمیت عزت نفس موجب می شود، بیماران و خانواده های آن ها به روش منطقی تری با مشکل های بیماری مولتیپل اسکلروز روبرو گردند و این مسئله می تواند نگرانی های آن ها را تا حدی کاهش دهد.
رابطه افسردگی، اضطراب، استرس و نگرانی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان جویبار
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین افسردگی، اضطراب، استرس و نگرانی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی؛ از لحاظ ماهیت، توصیفی و از نظر روش، همبستگی بود. کلیه دانش آموزان پایه ششم آموزش و پرورش شهرستان جویبار در سال تحصیلی 00-1399 به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند که تعداد آن ها برابر ۱۱۴۰ نفر (دختر: 540 نفر و پسر: 600 نفر) بود. مطابق با جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970)، تعداد 291 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت (دختر: 138 نفر و پسر: 153 نفر) انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های استاندارد افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (1995)، نگرانی دهشیری و همکاران (1388) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. با بهره گیری از نرم افزار SPSS23 و در سطح معنی داری 0/05=a، یافته ها نشان داد که بین افسردگی، اضطراب، استرس و نگرانی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم رابطه منفی معنی داری وجود دارد. بنابراین، از جمله روش های ارتقاء عملکرد تحصیلی در دانش آموزان توجه به شیوع و کنترل متغیرهای روان شناختی و ارتقاء سلامت روان دانش آموزان از جمله کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و نگرانی است که باید در خانواده، مدرسه و جامعه به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر بهبود تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواس فکری- عملی بیماری جدی و ناتوان کننده است که با عوامل روان شناختی متعددی همبودی دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهر مشهد در سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15نفر و کنترل 15نفر گمارده شدند. گروه آزمایش، تحت گروه درمانی شناختی - تحلیلی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در هرهفته دو جلسه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی – تحلیلی بر بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مؤثر بود. با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود تا روان شناسان و روان درمانگران از این درمان به عنوان مداخله ای اثربخش در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سواس فکری- عملی بهره ببرند.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر نگرانی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پیشرفت روان درمانی در زمینه اختلال اضطراب منتشر، بستگی به شناخت عمیق علائم و عوامل مرتبط با آن دارد. با توجه به تازگی مفهوم درمان متمرکز بر هیجان، پیشینه مطالعات نشان دهنده اهمیت نقش هیجان و اثربخشی درمان در اختلالات روانشناختی است. اما آیا درمان متمرکز بر هیجان می تواند بر نگرانی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر مؤثر باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر نگرانی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود. جامعه آماری پژوهش، شامل افراد مراجعه کننده به یکی از کلینیک های روانشناسی تهران در سال 1399 بود. 4 شرکت کننده به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و طی 20-16 جلسه درمان متمرکز بر هیجان (تیمولاک و مک الوانی، 2018)، به پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا (میر، میلر، متزگر و بورکوک، 1990) و خودانتقادی (گیلبرت، کالرک، همپل، مایلز و آیرونز، 2004) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد داده های ناهمپوش، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی انجام شد. یافته ها: درمان متمرکز بر هیجان باعث کاهش متغیر نگرانی (درصد بهبودی 61/08%) گردید و اثر آن تا پایان دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد (درصد بهبودی 57/91%). هم چنین درمان موجب کاهش متغیر خودانتقادی (درصد بهبودی 83/19%) شده که اثر آن تا پایان دوره پیگیری ماندگار بود (درصد بهبودی 79/72%). شاخص پایا در این متغیرها نیز، حاکی از معناداربودن این تغییرات بود (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر در مورد اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر کاهش نگرانی و خودانتقادی، این موضوع مطرح می شود که درمان با تغییر هیجان و بازسازی تجارب هیجانی نامطلوب، موجب کاهش علائم و مشکلات روانشناختی احتمالی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر می شود.
رابطه اعتیاد به تلگرام و اینستاگرام با نشخوار ذهنی و نگرانی در دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان ساری
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه اعتیاد تلگرام و اینستاگرام با نشخوار ذهنی و نگرانی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم، انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع تحصیلی متوسطه دوم آموزش و پرورش شهرستان ساری در سال تحصیلی98–1397 به تعداد 5867 نفر بود. طبق جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 361 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های اعتیاد حسن زاده و اولادزاد (1394)، نشخوار ذهنی تراپنل و کامپبل (1999)، نگرانی مه یر و همکاران (1990) و نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین اعتیاد تلگرام و اینستاگرام با نشخوار ذهنی در دانش آموزان مقطع متوسطه رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بین اعتیاد تلگرام و اینستاگرامبا نگرانی در دانش آموزان مقطع متوسطه رابطه مثبت معنی دار وجود دارد.
پیش بینی اعتیادپذیری به مواد دانش آموزان: نقش نگرانی، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل متعددی در اعتیاد جوانان مؤثرند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی نقش نگرانی، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در پیش بینی اعتیادپذیری به مواد دانش آموزان بود. روش کار: در این مطالعه توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی، از بین کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر زرند کرمان در سال تحصیلی 1399-1398، تعداد 260 نفر بر اساس جدول گرجسی مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. دانش آموزان پرسش نامه های نگرانی میر و همکاران (1990)، نشخوار فکری Morrow وNolen-Hoeksema (1991)، ناگویی هیجانیBagby و همکاران (1994) و گرایش به اعتیاد فرچاد (1385) را تکمیل نمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-22 به وسیله آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین نشخوار فکری با گرایش به اعتیاد مثبت و معنادار (622/0=r و 01/0>P)، نگرانی با گرایش به اعتیاد مثبت و معنادار (597/0=r و 01/0>P) و ناگویی هیجانی با گرایش به اعتیاد مثبت و معنادار (580/0=r و 01/0>P) بود. همچنین دشواری در تشخیص احساسات (05/0 P<،128/0=β)، دشواری در توصیف احساسات (01/0 P<،292/0=β)، تفکر با جهت گیری خارجی (01/0P< ،289/0=β)، نگرانی عمومی (01/0P< ،536/0=β)، فقدان نگرانی (01/0p<،173/0-=β)، پاسخ های نشخواری (01/0 P<،359/0=β) و پاسخ های منحرف کننده حواس (01/0 P<،345/0=β) گرایش به اعتیاد را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اهمیت مؤلفه های شناختی (نگرانی و نشخوار فکری) و هیجانی (ناگویی هیجانی) در گرایش به اعتیاد دانش آموزان تأکید می کند، لذا توسعه و گسترش برنامه های پیشگیری با تقویت مهارت های شناختی و هیجانی برای مقابله با اعتیاد از سطح مدارس می تواند به عنوان یک راهکار مهم به سیاست گزاران و مجریان برنامه های بهداشتی_اجتماعی توصیه گردد.
بررسی حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی بر اساس نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۹۵۲-۹۳۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: دیدگاه های اخیر عصب شناختی مطرح می کنند که حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی به عنوان دو هسته اساسی کارکردهای اجرایی، تحت تأثیر نگرانی و عدم تحمل ابهام قرار می گیرند. با توجه به این که در تحقیقات انجام گرفته نقش کارکردهای شناختی در فهم و درمان اختلالات هیجانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، به نظر می رسد شکاف تحقیقاتی عمده ای برای تمرکز روی این جنبه های نوین وجود دارد. هدف: هدف این مطالعه مقایسه حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی در افراد با نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا و پایین بود. روش: روش پژوهش حاضر، علّی – مقایسه ای بود که در آن نمونه ای به حجم 500 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه مقیاس عدم تحمل ابهام (IUS) (فرستون و همکاران، 1994) و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) (میر و همکاران، 1990)، این نمونه 500 نفری مورد غربالگری قرار گرفته و 50 نفر به صورت هدفمند به عنوان افراد دارای نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا و نیز 50 نفر به عنوان گروه دارای نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی پایین در پژوهش شرکت داده شد و درنهایت هر دو گروه آزمون رایانه ای استروپ (ریدلی، 1935) و حافظه کاری ان بک (کرچنر، 1958) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری، تفاوت معناداری را بین حافظه کاری با آماره 417/49 F= و انعطاف پذیری شناختی با آماره 30/27 F= در بین دو گروه در سطح معناداری 0/0001 P= نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی در افراد با نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا نسبت به افراد با نگرانی و عدم تحمل پایین دچار افت معناداری شده است. بنابراین توجه به این تفاوت می تواند در روند درمانی این افراد مؤثر باشد.
اثر بخشی واقعیت درمانی بر نگرانی و نشخوار فکری در مادران دارای کودک کم توان ذهنی
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
71 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر نگرانی و نشخوارفکری در مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی مراجعه کننده به مرکز توانبخشی سلامت سیدحاتمی اردبیل در سال 1400 می-باشد. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند. این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. گروه آزمایش طی 8 هفته و هرجلسه 90 دقیقه مداخله واقعیت درمانی را دریافت کرد. و پس از خاتمه جلسات مرحله پیگیری دو ماه بعد انجام شد. و در این مدت گروه کنترل، مداخله ی را دریافت نکرد. برای سنجش آزمودنی ها از ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) مایر،میلر،میتزگر و بورکویز(1990) و مقیاس پاسخ های نشخواری(RRS ) نولن هوکسیما و مورو(1991) استفاده شد. داده با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغییره و تک متغییره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که، واقعیت درمانی بر نگرانی و نشخوار فکری اثر بخش بود. بدین ترتیب می توان گفت واقعیت درمانی موجب کاهش نگرانی و نشخوارفکری در مادران کودکان کم توان ذهنی شد. واین نتیجه تا مرحله پیگیری دوام داشت.
بررسی نقش فرایند های شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرایندهای شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان انجام گردید. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل 500نفر دانش آموز پسر پایه چهارم دبیرستان (شرکت کننده در آزمون آزمایشی قلم چی) بودکه 217 نفر با استفاده از جدول مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این مطالعه آزمودنی ها به پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا مایر و همکاران(۱۹۹۰)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون(1994)، پرسشنامه نشخوار فکری هوکسما و مارو(1991)، پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن(1997) و پرسشنامه مهارت تمرکز سواری(1394) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS -22و از طریق آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون انجام گردید. یافته ها: یافته های آماری نشان داد که میانگین نمرات نگرانی، نشخوار فکری، عدم تحمل بلاتکلیفی و تمرکز ارادی رابطه ی مستقیم و معناداری با اضطراب امتحان دارد اما تمرکز غیرارادی رابطه منفی معناداری با اضطراب امتحان دارد. (p < 0.05). نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان به تأثیر فرایندهای شناختی ناکارآمد و تمرکز در بروز اضطراب امتحان پی برد لذا مشاوران و مراکز آموزشی باید برای متغیرهای یاد شده چاره اندیشی نمایند و در طول دوره آمادگی برای آزمون روی این مولفه های دانش آموزان تمرکز کرده و راهکارهای مناسب ارائه دهند
اثربخشی درمان تحمل ابهام بر بلاتکلیفی، نگرانی و سرزندگی مادران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21 - 33
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان تحمل ابهام بر بلاتکلیفی، نگرانی وسرزندگی مادران دارای اختلال اضطراب فراگیر دارای فرزند کم توان ذهنی شهر اصفهان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر که واجد معیارهای ورود به پژوهش بودند انتخاب و در دو گروه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه نگرانی پنسلوانیا و پرسشنامه سرزندگی ذهنی بود. پس از اجرای پیش آزمون،گروه آزمایش طی12 جلسه 60 دقیقه ای به صورت گروهی تحت درمان تحمل ابهام قرار گرفتند. داده ها با تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها نشان داد درمان تحمل ابهام بر بلاتکلیفی، نگرانی و افزایش سرزندگی مادران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارای فرزند کم توان ذهنی موثر بود. بنابراین می توان از این روش درمانی در جهت کاهش بلاتکلیفی، نگرانی و افزایش سرزندگی استفاده کرد.
پوشش خبری کرونا در تلویزیون تجاری افغانستان؛ «سندروم درسدن» و مسئله نیازهای روانی اجتماعی مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
نخستین گزارش ها در مورد شیوع ویروس کرونا در افغانستان در ماه حوت/ اسفند سال 1398 در سرخط اخبار رسانه ها قرار گرفت. انتشار سریع ویروس به رقابت و سرعت در اطلاع رسانی، بین رسانه های مختلف در کشور، افزود. در این میان، نقش کانال های تجاری تلویزیونی، به دلیل تسلط بر عرصه رسانه ای در کشور، برجسته تر به نظر می رسد. پوشش لحظه به لحظه گسترش جغرافیایی ویروس، خارج از مرزهای چین، و افزایش روزافزون آمار قربانیان و مبتلایان در کشورهای دور و نزدیک، به نظر می رسد دامنه نگرانی های عمومی، به ویژه باتوجه به شرایط و امکانات ملی، را گسترش داد. مسئله اساسی، چگونگی پوشش خبری بحران ناشی از انتشار کرونا است، که به نظر می رسد با به کارگیری الگوی «سندروم درسدن»، به پیامدهای روانی- اجتماعی خبرها توجه نمی کند. کانال های تجاری، بر مبنای سیاست تمرکز بر رویدادهای حاوی «برخورد» بر زوایای «جنجال برانگیز» یک خبر تمرکز می کنند. این مقاله، با رویکرد عرفی در روش تحلیل محتوای کیفی به مطالعه مجموعه خبری ساعت شش تلویزیون خصوصی طلوع ، به عنوان تلویزیون تجاری پیشگام در افغانستان، پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پیروی از الگوی "سندروم درسدن" در پوشش خبری بحران ناشی از انتشار ویروس کرونا در این رسانه، با مسئولیت اجتماعی رسانه برای «ایجاد آرامش» در تعارض قرار دارد و به این ترتیب، مقوله های استخراج شده از این مطالعه با عناوین «ترس آفرینی»، «ایجاد نگرانی» و «ایجاد ناامیدی» قابل مطالعه هستند.
مدل یابی روابط ساختاری عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی با میانجی گری تفکر ارجاعی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
هدف از پژوهش حاضر، مدل یابی روابط ساختاری عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی با میانجی گری تفکر ارجاعی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در مراکز درمانی شهر ساری تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 10 برای هر متغیر مشاهده شده (20 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 220 نفر به عنوان حجم نمونه به روش هدفمند (با توجه به دارا بودن ملاک اختلال اضطراب فراگیر) انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها براساس پنج پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران(1994)، نگرانی پنسیلوانیا (1990)، تفکر ارجاعی ارینگ(2010)، باورهای فراشناختی ولز(1997)، اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران(2006) و کمال گرایی هیل(2004) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزارهای spss22 و Amos23 در دو بخش توصیفی و استنباطی(همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری رگرسیونی) انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده نشان داد که مدل پژوهش برازش شد و در مجموع اثرات مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم حاکی بود عدم تحمل بلاتکلیفی، تفکر ارجاعی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی بر نگرانی اثر معنادار داشته و86 در صد از متغیر نگرانی در بین مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر، توسط متغیرهای مستقل فوق قابل تبیین می باشد، و 14 درصد از این متغیر درون زا توسط دیگر متغیرهای خارج از پژوهش تبیین می گردد.
ارائه الگوی روابط ساختاری نشخوار ذهنی و نگرانی با پیش بینی بازگشت افراد به مواد محرک: نقش واسطه ای خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
266-243
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوی روابط ساختاری نشخوار ذهنی و نگرانی با پیش بینی بازگشت افراد به مواد محرک با واسطه گری خودکنترلی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد مصرف کننده مواد محرک مستقر در مراکز نگهداری و مراقبتی شهر تهران در سال 1400 بود که 250 نفر با روش نمونه گیری صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه خودکنترلی، پرسشنامه پیش بینی بازگشت افراد به مواد، پرسشنامه نشخوار ذهنی، و پرسشنامه نگرانی انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین نشخوار ذهنی و نگرانی با پیش بینی بازگشت افراد به مواد محرک رابطه مثبت و بین خودکنترلی و پیش بینی بازگشت افراد به مواد رابطه منفی وجود داشت. نشخوار ذهنی و نگرانی اثر مستقیم معنی دار و همچنین اثر غیر مستقیم معنی دار از طریق خودکنترلی بر پیش بینی بازگشت به مصرف مواد محرک داشتند. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود متخصصان حوزه اعتیاد در شناسایی و تجزیه و تحلیل پیش بینی بازگشت به مواد محرک به کاهش نگرانی، نشخوار ذهنی، و افزایش خودکنترلی این افراد توجه ویژه ای نمایند.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به صرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
211 - 230
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به صرع شهر اصفهان است. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون وگروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه مادران کودکان مبتلا به صرع در شهر اصفهان بودند. نمونه پژوهش 30 نفر ازمادران، که به صورت هدفمند از انجمن صرع مسیح انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرارگرفتند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای را دریافت نکردند. پس از پایان برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (1990) و پرسشنامه کیفیت زندگی وار و شربون (1992)، استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که مداخله درمانی سبب کاهش نگرانی و افزایش کیفیت زندگی در دو بعد (سلامت جسمانی و سلامت روانی) در مادران دارای کودک مصروع شده است (05/0>p). بنابراین مشاوران و درمانگران می توانند از درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش مداخله ای در کاهش نگرانی و افزایش کیفیت زندگی در مادران کودکان مبتلا به صرع بهره برند.
اثربخشی آموزش برنامه رانندگی ایمن بر ادراک ریسک رانندگان موتورسیکلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه رانندگی ایمن بر ادراک ریسک و نگرانی رانندگان موتورسیکلت انجام شد. طرح پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه و دوره ی پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه رانندگان موتورسیکلت شهرستان بابل بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 60 نفر انتخاب شدند که این تعداد به صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسشنامه ادراک ریسک راندمو و اورسون را تکمیل کردند. برنامه آموزش رانندگی ایمن به مدت هشت هفته، 16 جلسه و 32 ساعت به گروه آزمایش آموزش داده شد و به گروه کنترل آموزش داده نشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد بین نمرات ادراک ریسک و نگرانی رانندگان موتورسیکلت در پیش آزمون با پس آزمون و پیگری گروه آزمایش تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0P≤)، این تفاوت در نمرات گروه کنترل مشاهده نشد. این نتایج نشان می دهد که برنامه آموزش رانندگی ایمن در افزایش ادراک ریسکو نگرانی رانندگان موتور سیکلت مؤثر است.
نقش میانجی حساسیت انزجاری در رابطه بین حساسیت اضطرابی، نگرانی و نشانگان وسواسی-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
33 - 46
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حساسیت انزجاری دررابطه بین حساسیت اضطرابی، نگرانی و علائم وسواسی جبری در جمعیت غیر بالینی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت عمومی 20 تا 50 سال ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری دردسترس، 300 آزمودنی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی فوا و همکاران، مقیاس حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده ریس و پترسون، مقیاس نگرانی ایالت پنسیلوانیا (مایر و همکاران) و مقیاس تجدید نظر شده حساسیت انزجاری (اولاتونجی و همکاران) بود. یافته ها نشان دادند مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین حساسیت اضطرابی و نگرانی با علائم وسواسی جبری رابطه مستقیم و معنا داری دارند و حساسیت انزجاری دررابطه حساسیت اضطرابی و نگرانی با علائم وسواسی جبری نقش واسطه ای دارد و اثرغیرمستقیم حساسیت انزجاری در رابطه بین حساسیت اضطرابی، نگرانی و علائم وسواسی جبری معنادار بود. با توجه به نقش واسطه ای حساسیت انزجاری در ارتباط نشانگان وسواسی-جبری، برنامه ریزی جهت ارتقای آموزش به افراد درحوزه نگرانی و حساسیت اضطرابی می تواند نقش مهمی درکاهش نشانگان وسواس- جبری به واسطه حساسیت انزجاری داشته باشد.
بررسی مقایسه ای استرس ادراک شده، احساس تنهایی، نگرانی و دل زدگی زناشویی در همسران جانباز و همسران افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
105 - 129
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت استرس ادراک شده، احساس تنهایی، نگرانی و دل زدگی زناشویی در همسران جانباز با همسران افراد عادی انجام شده است. روش پژوهش با توجه به اهداف و فرضیه های آن، از نوع علّی مقایسه ای (پس رویدادی) بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه همسران جانبازان و افراد عادی است. با تکیه بر روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 100 نفر از همسران جانبازان و نیز تعداد 100 نفر از همسران افراد عادی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش، از پرسش نامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی بزرگسالان، پرسش نامه نگرانی پن استیت و مقیاس دل زدگی زناشویی (CBM) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین متغیرهای استرس ادراک شده، احساس تنهایی، نگرانی و دل زدگی زناشویی در همسران جانباز با افراد عادی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0P<)؛ به طوری که میزان استرس ادراک شده، احساس تنهایی، نگرانی و دل زدگی زناشویی در همسران جانباز بیشتر از افراد عادی است. براساس یافته ها چنین استنباط می شود که برای ارتقای سلامت روان شناختی کلی خانواده های جانبازان، توجه به سلامت روان شناختی همسران جانبازان، اهمیت بسیاری دارد.