مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
SWOT
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۶
91 - 114
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس مهم ترین فضای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران به شمار می آید که ازلحاظ جغرافیایی مهم ترین بخش جهان اسلام را تشکیل داده است زیرا دو کشور بزرگ تولیدکننده نفت منطقه، ایران و عربستان و دو کشور دارای بزرگ ترین منابع گازی، ایران و قطر در این منطقه قرار دارند. ایران به علت برخورداری از دو موقعیت استثنایی شامل برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز منطقه و کوتاه ترین مسیر برای انتقال نفت و گاز منطقه خلیج فارس و دریای خزر به خریداران آن، می تواند به عنوان یک بازیگر اصلی و تأثیرگذار در منطقه قرار بگیرد؛ اما لازمه آن کسب اقتدار اقتصادی است؛ بنابراین هدف اصلی مقاله شناسایی مهم ترین مؤلفه های اقتصادی اقتدارساز ج.ا.ایران در منطقه خلیج فارس و تدوین راهبرد اقتصادی ایران برای نیل به این اقتدار می باشد. این پژوهش از نوع توسعه ای- کاربردی بوده که به روش توصیفی و به صورت آمیخته انجام شده است. جامعه آماری 54 نفر متشکل از افرادی بود که حداقل در یکی از حوزه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و جغرافیایی، تخصص داشتند. بر اساس تجزیه وتحلیل به عمل آمده تعداد، 16 عامل اقتصادی (شامل وجود ذخایر مناسب نفت و گاز در ایران، خطوط انتقال انرژی ج.ا.ایران در خلیج فارس، منابع معدنی و طبیعی مشترک در خلیج فارس و کارکرد تحریم های اقتصادی علیه ایران و ...) شناسایی گردید. همچنین طبق نتایج تحقیق و محاسبات مربوط به تعیین مختصات دکارتی، وضعیت اقتدار اقتصادی ج.ا.ایران در خلیج فارس در منطقه محافظه کارانه خفیف و معطوف به قوت قرار دارد که به سمت تهاجمی خفیف و معطوف به قوت در حال حرکت می باشد.
تحلیل راهبردی مسأله شیعه هراسی و راهبردهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ظهور گفتمان شیعه به عنوان اسلام سیاسی در تقابل با منافع برخی قدرت های جهانی و منطقه ای، سیاست شیعه هراسی مطرح گردید. با توجه به جمعیت قابل توجه شیعیان در جهان، ضرورت مقابله با این پدیده بیش ازپیش احساس می شد. بر این اساس مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که جهان تشیع در جهت مقابله با پدیده شیعه هراسی، دارای چه نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت هایی بوده و چه راهبردهایی قابل ارائه است؟ بر اساس الگوی «swot» یافته های مقاله، نشان می دهد که جهان تشیع دارای نقاط قوت (توانایی الهام بخشی، وجود مؤلفه های دینی همسازگرا در شیعه، موقعیت ژئوپلیتیک جوامع شیعی)، نقاط ضعف (هویت های چندگانه قومیتی و ملیتی، وجود برخی گروه های افراطی)، فرصت ها (زمینه های متحد کننده، زمینه های مشترک فرهنگی، امکان مشارکت فعال شیعیان در عرصه های مختلف) و تهدیدها (هم افزایی مقابله نظام سلطه و برخی کشورهای منطقه با تشیع، ساختارهای تشدیدکننده هویت های شیعه ستیز) بوده و جهت مقابله با شیعه هراسی راهبردهای نظیر تأکید بر زمینه های متحدکننده جهان اسلام، بهره گیری از آموزه های همسازگرای شیعه، مقاومت در برابر نظام سلطه و هم پیمانان منطقه ای آن، تقویت دیپلماسی رسانه ای، حاشیه رانی گروه های افراطی شیعی و تقویت جریان های اسلامی معتدل قابل توجه است.
امکان سنجی بازآفرینی بافت های قدیمی و ناکارآمد شهری، مطالعه موردی: محله های تپه و حمام کوچه شهر عجب شیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
187 - 164
حوزههای تخصصی:
بافت های کهن و ناکارآمد شهری پهنه هایی هستند که در مقایسه با سایر نقاط شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارسایی ها تبدیل شده اند. این پژوهش باهدف امکان سنجی بازآفرینی بافت قدیمی و ناکارآمد محله های تپه و حمام کوچه شهر عجب شیر، از نوع کاربردی و به روش توصیفی تحلیلی می باشد. اطلاعات به صورت میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. برای بکارگیری مدل SWOT، تعداد 25 نفر از متخصصین و کارشناسان حوزه شهرسازی و شهرداری انتخاب و پرسشنامه مدل در اختیار آنها قرار گرفت. برای تحلیل متغیرها و شاخص ها از مدل تحلیل استراتژیک SWOT و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی QSPM استفاده گردید. برای سنجش متغیّرها در پرسشنامه، از طیف لیکرت پنج سطحی استفاده شده است. یافته ها ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ آن اﺳﺖ ﮐﻪ براساس مدل SWOT، امتیاز عوامل داخلی IFE، 13/2 و امتیاز عوامل خارجی EFE، 58/2 به دست آمد. لذا عواملی داخلی با امتیاز کمتر از 5/2 نشانگر غلبه نقاط ضعف بر نقاط قوت و عوامل خارجی هم با امتیاز بیشتر از 5/2 نشان دهنده غلبه فرصت ها بر تهدیدها است. بنابراین، راهبرد مناسب برای بازآفرینی محلات قدیمی تپه و حمام کوچه شهر عجب شیر از نوع محافظه کارانه(wo) می باشد. نتیجه نشان داد که پس از اولویت بندی نتایج در ماتریس QSPM، استراتژی از بین بردن نامنظمی بافت ناکارآمد و فشردگی دانه بندی عناصر کالبدی با توجه به امکان تبدیل شدن این محلات به مرکزیت تجاری و گردشگری به عنوان اولین اولویت برای بازآفرینی و مدیریت توسعه بافت فرسوده و ناکارآمد محله های تپه و حمام کوچه شهر عجب شیر تعیین گردید.
برنامه ریزی راهبردی مدیریت یکپارچه شهری در کلان شهرهای ایران (مطالعه موردی: کلان شهر اهواز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
161 - 184
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین موانع فراروی مدیریت شهری به ویژه در کلان شهرها، چندپارگی مدیریت شهری در عرصه سیاست گذاری، تصمیم سازی، برنامه ریزی، هدایت و نظارت می باشد. کلان شهر اهواز نیز از این قاعده مستثنی نیست و وضعیتی چندپاره بر مدیریت شهری حاکم است. با عنایت به این مهم، «برنامه ریزی راهبردی مدیریت یکپارچه شهری در کلان شهر اهواز» به عنوان هدف اصلی تحقیق در نظر گرفته می شود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، «نظری- کاربردی» و از نظر روش، دارای ماهیت «توصیفی- تحلیلی» می باشد. در این مطالعه سعی گردیده 88 عامل تأثیرگذار بر مدیریت یکپارچه شهری در اهواز، در قالب 4 بُعد «اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی»، «اقتصادی»، «محیطی و کالبدی» و «مدیریتی، نهادی و حقوقی» و برمبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی بررسی شود. به منظور وزن دهی عوامل داخلی و خارجی، از روش دلفی و برای تحلیل داده های پژوهش، جهت سنجش اولویت و اهمیت عوامل از مدل SWOT و با بهره گیری از نظرات 120 نفر از مدیران و کارشناسان باتجربه در حیطه مدیریت شهری استفاده شده است. هم چنین، تجزیه وتحلیل کمّی داده ها از طریق نرم افزار EXCEL صورت گرفت. تحلیل یافته ها نشان می دهد که، راهبرد تهاجمی به عنوان راهبرد نهایی جهت تحقق مدیریت یکپارچه در شهر اهواز تعیین گردید. در این راهبرد، تمرکز بر نقاط قوت داخلی و استفاده مناسب از فرصت های خارجی است. راهبرد تهاجمی(قوت-فرصت)، براساس مجموع امتیاز عوامل داخلی(IFE) و مجموع امتیاز عوامل خارجی(EFE) که به ترتیب، (701/2) و (531/2) محاسبه گردید، تعیین شد.
مکانیابی پارکینگ طبقاتی عمومی در شهر ایذه با استفاده از روش AHP و ماتریس SWOT
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد سریع شهرنشینی و افزایش تعداد وسایل نقلیه در مناطق شهری منجر به افزایش مشکلاتی همچون ترافیک، کمبود فضای پارک و کاهش کیفیت زندگی شده است. شهر ایذه، به دلیل تمرکز مراکز تجاری و خدماتی در هسته مرکزی و محدودیت های معابر، با مشکل جدی کمبود پارکینگ مواجه است. این پژوهش، مکان یابی بهینه پارکینگ های طبقاتی عمومی در ایذه به منظور کاهش مشکلات ترافیکی و بهینه سازی فضاهای پارک شهری است. روش شناسی: این پژوهش از رویکرد توصیفی-تحلیلی بهره می برد و داده ها از طریق مطالعات میدانی، بررسی اسناد و نظرات کارشناسان جمع آوری شده اند. برای اولویت بندی معیارهای مکانیابی، از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و برای تحلیل شرایط محیطی، از ماتریس SWOT استفاده شده است. معیارهای بررسی شده شامل تراکم جمعیت، میزان ترافیک، دسترسی پذیری، فاصله از مراکز تجاری، مساحت، امکان اجرای عملیات عمرانی و هزینه زمین بوده اند. تحلیل داده ها بر اساس مقایسات زوجی صورت گرفته و وزن هر معیار مشخص شده است. نتایج و یافته ها: نتایج نشان می دهد که هسته مرکزی شهر ایذه، به دلیل تمرکز بالای کاربری های تجاری و اداری، بیشترین نیاز را به پارکینگ طبقاتی دارد. تحلیل AHP نشان داد که معیارهای تراکم جمعیت و میزان ترافیک بالاترین وزن را در مکانیابی پارکینگ دارند، درحالی که هزینه زمین و محدودیت های فیزیکی به عنوان چالش های اصلی شناسایی شدند. از سوی دیگر، تحلیل SWOT مشخص کرد که بهترین راهبرد برای حل مشکل کمبود پارکینگ، استراتژی تهاجمی (SO) است که بر استفاده از فرصت های موجود و بهره گیری از نقاط قوت تأکید دارد. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود که برای کاهش چالش های اجرایی و افزایش کارایی، از سرمایه گذاری بخش خصوصی استفاده شود. همچنین، مکانیابی پارکینگ باید به گونه ای انجام شود که نه تنها به تقاضای بالای پارکینگ پاسخ دهد، بلکه چالش های اجرایی و اقتصادی نیز به حداقل برسد. این مدل قابلیت تعمیم به سایر شهرهایی که با مشکلات مشابه در حوزه پارکینگ شهری مواجه هستند را دارد.
تعیین اولویت های راهبردی افزایش مشارکت زنان در اقتصاد روستاهای شهرستان شفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه نیمی از جمعیت کشور زنان هستند، برای دستیابی به توسعه اقتصادی لازم است زنان مانند مردان در فرایند توسعه مشارکت داشته باشند و از نتایج آن بهره ببرند. اما این مهم از بسیاری جهات در فرایند توسعه مغفول مانده است. هدف: هدف مقاله حاضر راهکارهای افزایش میزان مشارکت زنان در اقتصاد روستاهای شهرستان شفت است. روش شناسی: روش تحقیق تحلیلی و توصیفی و گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شده است. در این مطالعه با استفاده از ماتریس تحلیلی SWOT، راهبردهای مطلوب افزایش مشارکت زنان در اقتصاد روستایی شناسایی و سپس با کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، راهبردهای مورد نظر اولویت بندی گردید. قلمرو جغرافیایی پژوهش: این پژوهش نیز برروی روستاههای شهرستان شفت واقع در استان گیلان انجام شده است. یافته ها و بحث: یافته ها نشان می دهد برای افزایش مشارکت زنان باید در روستاهای این شهرستان از استراتژی تهاجمی (SO) یا حداکثر-حداکثر بهره جست. همچنین مهم ترین راهبرد افزایش مشارکت زنان از بین 8 راهبرد تعیین شده در روستاهای این شهرستان، راهبرد «تعیین و برگزاری دوره های آموزشی جهت کسب مهارت و تقویت روحیه خودباوری زنان برای راه اندازی کسب و کارهای تولیدی و خدماتی در روستاها» با نمره جذابیت 19/5 تعیین گردید، و سایر راهبردها به ترتیب با نمره جذابیت 08/5، 04/5، 83/4، 82/4، 73/4، 68/4 و 49/4 در رتبه های بعدی قرار گرفتند. نتیجه گیری: بنابراین با در نظر گرفتن موارد تعیین شده در رهیافت های مختلف می توان به میزان مشارکت زنان در اقتصاد روستایی روستاهای این شهرستان افزود.
Threats and Opportunities Facing the Foreign Policy of Ebrahim Raisi's Government from the Perspective of "Statement of the Second Step of the Revolution" Using the SWOT Model
منبع:
International Journal of Political Science, Vol ۱۳, No ۳ , ۲۰۲۳
131 - 149
حوزههای تخصصی:
The "Statement of the Second Step of the Revolution" that Ayatollah Khamenei, as the leader of the Islamic Republic of Iran, published in 2018 is a document that defines the future strategy of the Is-lamic Republic of Iran; And governments in the Islamic Republic must adjust their policies accord-ingly, foreign policy is no exception to this rule. Ebrahim Raisi's government has tried to adjust its "justice-oriented idealist" foreign policy according to the statement of the second step. One of the characteristics of this "statement" is that it can be found references to internal and external oppor-tunities and threats facing the Islamic system, and by analyzing that text, certain things can be iden-tified. By analyzing the "second step statement" based on the SOWT model, it is possible to deter-mine the opportunities, threats, weaknesses, and strengths, and determine the appropriate strategies for the foreign policy of Ebrahim Raisi's government. Based on the SOWT analytical model, four strategies in the SOWT model, namely SO strategy, ST strategy, WO strategy and WT strategy, are the basis of the analysis. As a result, based on the statement of the second step of the Islamic Revo-lution, four strategies can be designed for the government of Ebrahim Raisi in the period after the 40th anniversary of the Islamic Revolution. First, the Islamic Revolution's "advanced" strategy fo-cusing on internal forces and external opportunities. Second: the "defense" strategy of the Islamic Revolution, looking at internal forces and external threats. Third, the "competitive" strategy of the Islamic Revolution focusing on external opportunities and internal weaknesses. And fourth, the "re-sistance" strategy of the Islamic Revolution, looking at internal weaknesses and external threats.