مطالب مرتبط با کلیدواژه

معاویه


۶۱.

حقیقت در دام سیاست: نقش شُرَحبیل بن سِمط در شورش مردم شام علیه امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام علی (ع) خونخواهی عثمان شُرَحبیل بن سَمط عمرو بن عاص معاویه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۶۵
پس از خلافت امام علی7، معاویه با توسل به ابزارهای سیاسی و بهره گیری از اختلافات موجود، تلاش کرد تا مردم شام را به اتهام قتل عثمان علیه امام علی7 بشوراند. شرحبیل بن سمط کندی، حاکم حمص در شوراندن مردم نقش مؤثری ایفا کرد. مسئله اصلی پژوهش عوامل مؤثر بر جذب شرحبیل به صف مخالفان امام علی7 و نقش او در غائله شام است؟ این پژوهش با بهره گیری از منابع دست اول تاریخی و با روش توصیفی_تحلیلی نشان می دهد که معاویه با بهره گیری از اختلافات شخصی میان شرحبیل و جریر بن عبدالله بجلی، سفیر امام علی7 در شام و همچنین با شهادت دروغ مبنی بر دست داشتن امام علی7 در قتل عثمان، شرحبیل را متقاعد کرد تا به صف مخالفان امام بپیوندد. شرحبیل با القای این باور که امام علی7 عامل اصلی قتل عثمان است، نقش تعیین کننده ای در شورش مردم شام علیه امام ایفا کرد. یافته های مقاله همچنین نشان می دهد که ابزارهای سیاسی و تبلیغاتی در شکل دهی رویدادهای تاریخی تأثیرگذار هستند.
۶۲.

سیمای نظام اموی؛تکاپوهای انتقال حکومت از خلافت به سلطنت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۵۰
امویان ، یکی از تیره های با نفوذ در مکه تلقی می شدند که با ضعف بنی هاشم روز بروز بر قدرت خود افزوده و در روندی دامنه دار و با اعمال سیاست های مختلف، توانستند در سال 41 هجری به قدرت اصلی جهان اسلام تبدیل شوند. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی –تحلیلی و  همچنین استفاده از منابع اصلی به این پرسش پاسخ دهد که زمینه ها و علل نفوذ و قدرت یافتن امویان در تاریخ اسلام چه بوده است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد حزب اموی با نفوذ در جریان سقیفه بنی ساعده، جعل حقایق، تزویر، تطمیع، فرصت طلبی، اعمال فشار بر بنی هاشم و لابی گری در دوره خلفای سه گانه اول و خدعه و نیرنگ در ماجرای حکمیت و سپس  با به شهادت رساندن امام علی(ع)،  به قدرت سیاسی دست یازیدند. ضمن آنکه تغییر در وضعیت روحی و فرهنگی جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر( ص)  و دور شدن قاطبه مردم از اسلام راستین و پذیرش احادیث جعلی،  زمینه های اجتماعی و فرهنگی دست یابی حزب اموی را به قدرت مهیا ساخت.
۶۳.

مقایسه عملکرد امام علی(ع) و معاویه در برقراری امنیت در خلافت اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امام علی (ع) امنیت جامعه اسلامی خلافت اسلامی معاویه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۵۲
امنیت در ابعاد نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فردی حق طبیعی افراد جامعه است. حکومت ها باید با روش های صحیح امنیت را در ممالک خود تحقق ببخشند. در طول تاریخ برخی حاکمان چون معاویه تلاش کردند تا برای حفظ منافع شخصی و صرفاً در بعد نظامی امنیت ایجاد کنند. برخی حاکمان چون امام علی(ع) نیز تلاش کردند تا امنیت جامعه را در همه ابعاد برقرار کنند. مسئله اصلی پژوهش این است که شباهت ها و تمایزهای برقراری امنیت در عصر امام علی(ع) و معاویه چه بوده است؟ به نظر می رسد شباهت میان دو حاکم مانع از تجاوز دشمنان خارجی به سرزمین های اسلامی بوده است. امام علی(ع) امنیت را بر مبنای الگوبرداری از قوانین الهی برای حراست از مردم و جامعه اسلامی در همه ابعاد آن ایجاد کرده بود در حالی که معاویه با انجام فتوحات، ایجاد رعب و وحشت و زورگویی اولویت اصلی خود را حفظ امنیت امویان در نظر گرفته بود. این مقاله با بهره گیری از روش مقایسه ای ابعاد گوناگون موضوع را مورد تحلیل قرار داده و نشان داده است که امام علی(ع) با نگرش قرآنی توأم با عدالت و به رغم مخالفت های اشراف، ادامه دهنده راه پیامبر اکرم(ص) درصدد تأمین امنیت تمام مسلمانان بود؛ درحالی که امنیت در نظر معاویه تنها  نگهداری قدرت و پایداری بنی امیه بود.
۶۴.

موضع جاحظ نسبت به امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام علی (ع) جاحظ کتب ملل و نحل معاویه ناصبیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۹
پرداختن به آثار اهل سنت و تلاش برای ترسیم سیمای امام علی (ع) در آثارشان می تواند ما را به نگاه نخبگان آنها نسبت به حضرت علی (ع) رهنمون شود. یکی از کسانی که دیدگاه های ضد و نقیضی از او درباره امیرمؤمنان (ع) نقل شده، جاحظ معتزلی است که فعالیت های علمی اش در بصره و بغداد بسیار پردامنه بود. با وجود این، تاکنون موضع او نسبت به امیرمؤمنان (ع) با وجود غنای آثارش کمتر محل توجه پژوهشگران بوده است. این پژوهش در پی آن است با بررسی آثار جاحظ، که حاوی اطلاعاتی از امیرالمؤمنین (ع) است، موضع وی را نسبت به امام اول شیعیان بازگو کند. نویسندگان قدیم و جدید از تناقض موجود میان طرفداری جاحظ از امام علی (ع) و در عین حال دشمنی او با امام سخن گفته، علت آن را فرصت طلبی جاحظ دانسته اند. مسئله پژوهش حاضر این است که با فرض وجود مواضع متناقض از سوی جاحظ درباره امیرالمؤمنین (ع)، علت آن چیست؟ یافته های پژوهش حاضر نشان داده است که برخلاف تصور، نویسندگان این پژوهش معتقدند جاحظ، ادیبی فرقه نگارِ بی طرف است که برخلاف سایر کتب ملل و نحل توانسته است دیدگاه های فرق مختلف را نسبت به امام علی (ع) بی کم و کاست بازتاب دهد. از همین رو، گاه در قامت یک مدافع امام ظاهر شود و باتوجه به توانایی های زبانی و علمی خود که محصول پیوند با فرقه معتزله بوده است به نیکی از امام دفاع کند و انتقادهای گزنده ای را نسبت به مخالفان امام ابراز کند و از سوی دیگر در العثمانیه، به ویژه انتقادهای دشمنان امام را نسبت به ایشان منعکس کند.
۶۵.

گونه شناسی و مقایسه عملکرد صحابه در برابر بدعت ناسزاگویی به امیرالمؤمنین علی (ع)

کلیدواژه‌ها: ناسزاگویی آشکار (لعن امیرالمؤمنین علی (ع) معاویه صحابه قاعدین شهدای مرج عذرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
در دوره حکومت معاویه بن ابی سفیان، ناسزاگویی آشکار به امیرالمؤمنین علی(ع) به صورت رسمی از سوی دستگاه خلافت اموی رواج یافت؛ بدعتی که زمینه ساز شکل گیری جریان ناصبی گری شد و آثار آن تا امروز باقی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که مواضع و واکنش های صحابه در برابر بدعت ناسزاگویی به امیرالمؤمنین علی(ع) چگونه بود؟ در چه محورهایی قابل دسته بندی و مقایسه است؟ و مواضع آنها چه اثراتی را برجای نهاد؟ مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و بر پایه بررسی محتوای اسناد تاریخی به این داده ها رسید که واکنش های صحابه در برابر بدعت ناسزاگویی آشکار به امیرالمؤمنین علی(ع) در سه جریان «همراهی کننده»، «سکوت کننده» و «مقابله کننده» می گنجد. به این صورت که شماری از صحابه حاکمان اموی را در ترویج این بدعت یاری کردند یا با سکوت خود در برابر آن، موضعی بی طرفانه گرفتند، ولی دسته ای نیز به مقابله با این بدعت پرداختند؛ جریان مقابله کننده در سه محور «بیان فضائل»، «هجرت معترضانه» و «جهاد لسانی تا مرز شهادت» فعال بود، به این صورت که آنها با ترویج و نشر فضائل امیرالمؤمنین(ع)، هجرت از سرزمین های تحت سلطه امویان و سرانجام جهاد لسانی همراه با پایداری تا مرز شهادت با این بدعت مقابله کردند؛ اما این مقابله ها، تبدیل به جنبشی فراگیر نشد و نتوانست مانع رسمی شدن سیاست ناسزاگویی شود، ولی سبب گسترش و حفظ روایات نبوی(ص) درباره فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) گردید و نهایتاً، به پایان یافتن تدریجی این بدعت در عصر عمر بن عبدالعزیز و تقویت ادله حقانیت مکتب اهل بیت(ع) کمک کرد.