مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
بازتعریف هویت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهان، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری روی داده که سبب دگرگونی نقش های اجتماعی و آگاهی های زنان شده است. افزایش تحصیلات و اشتغال در میان زنان از سویی سبب کاهش مطلوبیت الگوی زن سنتی می شود و از سوی دیگر سبب دشواری در هماهنگ کردن نقش های سنتی با نقش های جدید شده و به بحران هویت زنان منتهی می گردد. تنها راه حل این مساله تعریف هویت اجتماعی زنان توسط خود آن ها است. در پژوهش حاضر عواملی که زنان را به تامل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر کلیشه های جنسیتی و باز تعریف هویت اجتماعی قادر می سازد در دو سطح فردی و ساختاری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش کمی مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایشی بوده است.
نتایج این پیمایش نشان می دهد که از میان کل عوامل مورد مطالعه تحصیلات بیشترین تاثیر را در باز تعریف هویت اجتماعی زنان داشته، پس از آن ارزش ها و نگرش ها، سبک زندگی و هویت نقشی مسلط به ترتیب تاثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته اند. به علاوه موقعیت ساختاری در مقایسه با هویت شخصی تاثیر بیشتری بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته است. از میان دو عامل اشتغال و تحصیلات، تحصیلات که زنان را به منابع فرهنگی هویت سازی مجهز می کند بیشتر از اشتغال که تامین کننده استقلال و منابع مادی هویت سازی است بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آن ها در برابر باورهای کلیشه ای مبتنی بر جنسیت تاثیر داشته است.
احساس مذهبی در عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در دهه های اخیر، در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهان، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری روی داده که سبب دگرگونی نقش های اجتماعی و آگاهی های زنان شده است. افزایش تحصیلات و اشتغال در میان زنان از سویی سبب کاهش مطلوبیت الگوی زن سنتی می شود و از سوی دیگر سبب دشواری در هماهنگ کردن نقش های سنتی با نقش های جدید شده و به بحران هویت زنان منتهی می گردد. تنها راه حل این مساله تعریف هویت اجتماعی زنان توسط خود آن ها است. در پژوهش حاضر عواملی که زنان را به تامل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر کلیشه های جنسیتی و باز تعریف هویت اجتماعی قادر می سازد در دو سطح فردی و ساختاری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش کمی مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایشی بوده است.
نتایج این پیمایش نشان می دهد که از میان کل عوامل مورد مطالعه تحصیلات بیشترین تاثیر را در باز تعریف هویت اجتماعی زنان داشته، پس از آن ارزش ها و نگرش ها، سبک زندگی و هویت نقشی مسلط به ترتیب تاثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته اند. به علاوه موقعیت ساختاری در مقایسه با هویت شخصی تاثیر بیشتری بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته است. از میان دو عامل اشتغال و تحصیلات، تحصیلات که زنان را به منابع فرهنگی هویت سازی مجهز می کند بیشتر از اشتغال که تامین کننده استقلال و منابع مادی هویت سازی است بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آن ها در برابر باورهای کلیشه ای مبتنی بر جنسیت تاثیر داشته است."
بررسی اثرات اجتماعی و فرهنگی نوسازی های نرم افزاری (مورد مطالعه: کاربران سیستم نرم افزاری مخابرات استان اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش کاربرد و تاثیرات اجتماعی-فرهنگی فناوریهای نوین در جامعه انجام مطالعات فرهنگی-اجتماعی در حوزه فناوری اهمیت خاصی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرات فرهنگی-اجتماعی نوسازی نرم افزاری روندهای سنتی سازمان مخابرات استان اصفهان انجام گرفت و با استفاده از، روش پیمایشی و تکنیک پرسشنامه بر روی 222 نفر از کاربرانی که از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند، روابط مورد نظر را تبیین کرد. کلیه تحلیل ها به کمک آزمونهای فرض و تحلیل های رگرسیون انجام شد. نتایج نشان می دهد که دو ارتباط مستقیم و معنادار بین متغیر نوسازی نرم افزاری روندهای سنتی با متغیر اعتماد بنیادین کاربران(01/0p<) و بین متغیر نوسازی نرم افزاری روندهای سنتی و متغیر ارزش ها و نگرش های کاربران (01/0p<) و دو ارتباط مستقیم و معنادار دیگری بین متغیر اعتماد بنیادین کاربران با متغیر هویت شخصی کاربران (01/0p<) و متغیر ارزش ها و نگرش های کاربران با متغیر هویت شخصی کاربران (01/0p<) وجود دارد. همچنین بین متغیر متغیر هویت شخصی کاربران و متغیر بازتعریف هویت اجتماعی کاربران ارتباط مستقیم و معناداری (01/0p<) وجود دارد.
تحلیل جامعه شناختی بازتعریف هویت اجتماعی زنان در پرتو تمایلات مصرف گرایانه مورد مطالعه: زنان متولد دهه های50، 60 و 70 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، با گسترش مصرف گرایی و افزایش تمایلات مصرفی در عرصه جهانی، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری جوامع روی داده است که سبب دگرگونی و تغییر در هویت زن سنتی و بازاندیشی در هویت خود در رویارویی با مظاهر امروزی مصرف گرایی شده است. امروزه افراد با گرایش به مصرف بیش ازحد کالاها برای رفع نیاز، سعی دارند جایگاه اجتماعی متفاوتی نسبت به دیگران برای خود کسب کنند. در این میان زنان با مصرف تظاهری به منزله افرادی که نماینده خانواده هایشان هستند، سعی دارند منزلت و جایگاه اجتماعی خود و خانواده هایشان را در جامعه بالا ببرند. مقاله حاضر مطالعه تأثیر مصرف گرایی بر بازتعریف هویت زنان دهه های50، 60 و 70 شهر اصفهان را در کانون خود جای داده است. نظریات استفاده شده در این پژوهش نظریه های پی یر بوردیو، تورشتاین وبلن وآنتونی گیدنز است. روش پژوهش از نوع کمی و به سنخ پیمایشی، روش گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته، حجم نمونه 384 نفر از زنان شهر اصفهان و روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. نتایج تحلیل نشان می دهند همبستگی های معناداری بین متغیرهای مصرف گرایی و بازتعریف هویت زنان، نابرابری اجتماعی و مصرف گرایی، نابرابری اجتماعی و بازتعریف هویت زنان و بین جهانی شدن و مصرف گرایی وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیونی نشان می دهند متغیرهای مصرف گرایی و جهانی شدن و نابرابری اجتماعی 22 درصد از تغییرات متغیر بازتعریف هویت اجتماعی را تبیین می کنند.
مطالعه ی تجربه ی زیسته و درک زنان از مشارکت در نهادهای مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجمن های مدنی به مثابه بنیان نظم اجتماعی دموکراتیک در واسازی رده بندی های اجتماعی نقش قابل توجهی ایفا می نماید. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از مشارکت در انجمن های مدنی، به روش نظریه زمینه ای با ۲۰ نمونه زن دارای تجربه فعالیت انجمنی مصاحبه ی نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که حضور و مشارکت زنان در انجمن های مدنی تابع منابع در دسترس زنان و تجربه ی زیسته ی فعالیت اجتماعی است و زمینه ی مذکور به مثابه شرایط علّی، کمّ و کیف مشارکت زنان را رقم می زند. در این میان، بازتعریف و بازسازی خود، تکوین اخلاق مدنی، بسط تعلقات و مسئولیت پذیری اجتماعی به مثابه زمینه ی تسهیل گر، و ازجاکندگی اجتماعی و مکان زدایی و بسترزدایی از زنانگی و تقویت ساخت فرصت های اجتماعی به عنوان شرایط مداخله گر عمل نموده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از کنش مدنی بر سیاست حضور و تقدیس کنش ورزی زنانه، کارآمدی، ندای درون، برون رفت از ملال زندگی، و بسترزدایی فرهنگی از زنانگی دلالت دارد. بر اساس کنش های زنان، انجمن های مدنی پیامدهای فردی، اجتماعی و فرهنگی وسیعی برای زنان در بر داشته است که در ذیل مقوله هسته توانمندساز- ساختاربخش متمرکز است.