مطالب مرتبط با کلیدواژه

خط مشی رسانه ای


۱.

مفهوم سازی خط مشی گذاری رسانه ای: شناسایی مؤلفه ها، فرایند و حوزه عمل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت رسانه خـط مشی گـذاری سیاست گذاری رسانه ای حاکمیت رسانه ای خط مشی رسانه ای خط مشی رسانه های نوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰۰ تعداد دانلود : ۷۷۳
نظر به اهمیت مفهوم سازی و تبیین خط مشی گذاری رسانه ای و فقدان مطالعات جدی در این زمینه، پژوهش حاضر، با هدف مفهوم سازی و ایجاد یک چارچوب نظری صورت گرفت تا تلاشی در جهت درک چیستی خط مشی رسانه ای و شناسایی عناصر و مؤلفه های آن باشد. برای دستیابی به این هدف، پژوهشگر با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته با گروهی از خبرگان شامل پنج عضو هیئت علمی و هجده دانشجوی دکترا که از تخصص در زمینه های خط مشی گذاری عمومی، رسانه و ارتباطات، مدیریت استراتژیک و علوم سیاسی برخوردار بودند و با تلفیق دیدگاه های آنان با ادبیات موضوع، به طراحی چارچوبی نظری برای مفهوم سازی خط مشی گذاری رسانه ای پرداخت. بر اساس اطلاعات به دست آمده، ضمن ارائه تعریف جدید و جامعی از خط مشی رسانه ای، جایگاه آن در سلسله مراتب خط مشی گذاری ها مشخص و گام های تدوین آن شناسایی شد. همچنین عناصر و عوامل تشکیل دهنده مورد بررسی قرار گرفت و در پایان، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی و شناسایی ابعاد گسترده تر این پدیده ارائه گردید.
۲.

الگوی تدوین خط مشی عمومی در حوزه رسانه در جامعه چندفرهنگی افغانستان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: رسانه تدوین خط مشی عمومی خط مشی رسانه ای الگو چندفرهنگی جامعه افغانستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۲۷۰
افغانستان یک جامعه چندقومی، چندمذهبی، چندزبانی و به تمام معنا چندفرهنگی است. جامعه چندفرهنگی در حوزه های مختلف، از جمله رسانه ها، مستلزم خط مشی ای است که با ساختار اجتماعی و فرهنگی آن جامعه تناسب داشته باشد. حال سؤال این است که الگوی تدوین خط مشی رسانه ای متناسب با جامعه چندفرهنگی افغانستان، کدام است؟ جامعه افغانستان و نظام رسانه ای آن در دوره کنونی، نه از نبود یا کمبود رسانه، که از ضعف ساختار، محتوا و به طورکلی، فقدان الگوی تدوین خط مشی رسانه ای رنج می برد. انتظار این است که اهل نظر در طراحی و تدوین چنین الگویی یا پیشنهاد مبانی دستیابی بدان، مساعی خویش را به کار بندند. در راستای تحقق این هدف، نگارندگان با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی به مطالعه منابع اسلامی و قوانین افغانستان پرداخته و با توجه به گفتمان های غالب این کشور و فرصت ها و محدودیت های ساختاری آن، الگویی را برای تأمین این هدف استخراج کرده اند. الگویی که از یک سو متضمن آموزه های متعالی اسلام به عنوان محور وحدت جامعه است و از سوی دیگر، حقوق، منافع و انتظارات مخاطبان چندفرهنگی، به عنوان کنشگران فعال در آن ملحوظ شده است.