مطالب مرتبط با کلیدواژه

روش شناسی علوم انسانی


۱.

بهکارگیری روش تلفیقی (سه بعدی) در مطالعات علوم انسانی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش عقلی روش تجربی روش تلفیقی روش شناسی علوم انسانی روش نقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۶ تعداد دانلود : ۷۵۱
امروزه به دلیل محدودیت های روش تجربی کمی و کیفی، پژوهشگران بهکارگیری روش ترکیبی را پیشنهاد میکنند. در این مقاله، با توجه به تأثیر مبانی بر روی روش و لزوم استفاده از وحی، عقل و تجربه در مطالعات علوم انسانی، یک روش تلفیقی پیشنهاد شده است که نتایج جامع تری در پی دارد. شواهدی از منابع دینی به منظور لزوم استفاده از این سه منبع ذکر شده است. در مقام عمل، این روش در چهار مرحلة کلی تحقق مییابد؛ در مرحلة اول دیدگاه های دانشمندان علوم انسانی در مورد آن مسئله بررسی میشود؛ در مرحلة دوم داده های نقلی مربوط به آن موضوع جمع آوری میگردد؛ در مرحلة سوم موضوع مورد نظر به تجربه گذارده میشود؛ در مرحلة چهارم با استفاده از عقل، داده های به دست آمده از سه منبع مزبور مقایسه و تحلیل میشوند. در صورت نداشتن هماهنگی، یا ابزار تجربی به کار رفته یا روش برداشت از متون دینی و یا نظریات دانشمندان مورد تجدید نظر قرار میگیرد. داور نهایی در این روش، هماهنگی بین داده هایی به دست آمده از سه منبع است.
۲.

حکمت عملی به مثابه فلسفه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۷۹ تعداد دانلود : ۵۳۶
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ای در باب حکمت عملی امکان پذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشه های فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی می توان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریه ای از سنخ حکمت عملی است. شکل گیری انواع خاصی از علوم انسانی توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیت های جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظام های فکری مختلف می توانند نظام های تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریه ای در باب حکمت عملی ارائه کرده است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را می توان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیم بندی می کنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده می آیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را می توان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
۳.

نقد و تحلیل ماهیت علمی پژوهش های ادبی براساس ارزیابی انتقادی کتاب های روش تحقیق در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۶۱ تعداد دانلود : ۴۲۱
«روش تحقیق» از مهم ترین لازمه های یک پژوهش علمی است و کتاب هایی که در این زمینه به چاپ می رسند می توانند پژوهش گران را در آگاهی از روش های جدید و کاربردی پژوهش یاری کنند. رشتة دانشگاهیِ ادبیات فارسی یکی از رشته های علوم انسانی است و لزوم همگام شدن با تحولاتِ علوم انسانی در این رشته باید به طور جدی موردتوجه قرار گیرد. در این مقاله، ضمن تبیین تحول روش شناسی در علوم انسانی، به ارزیابی انتقادی دَه کتاب روش تحقیق در ادبیات فارسی پرداخته شده است. در بخشی از این کتاب ها، غلبة تلقی سنتی از پژوهش و مفاهیم پوزیتیویستی دربارة ماهیت علم و پژوهش دیده می شود. روشِ غالب در بخش دیگری از کتاب ها «روش تفسیری» است؛ در اغلب این کتاب ها روش شناسی انتقادی جایگاهی نمی یابد و بعضاً حتی نظریه های انتقادیِ طرح شده با ماهیتی غیرانتقادی و تفسیری ارائه شده اند. دو کتاب از مجموع ده کتاب بررسی شده به تبیین روش تحقیق با رویکرد انتقادی در ادبیات پرداخته و لزوم برخورداری از تفکر نقادانه در مراحل مختلف پژوهش ادبی را موردتوجه قرار داده اند. بخشی از مفاهیم سنتی و غیرانتقادی در این کتاب ها ریشه در هژمونی هایی دارد که ادبیات را به مثابة ابزاری برای تعلیم و نقد را تفسیر دشواری های آثار ادبی و مقوله ای ذوقی تعریف می کند.
۴.

هویت انسان؛ مبنای عینیت در علوم انسانی هرمنوتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیلتای انسان از دیدگاه دیلتای روش شناسی علوم انسانی طبیعت انسانی تاریخی بودن انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۴۵۳
مبانی روش شناختی پارادایم های عمده علوم انسانی و قضاوت در مورد اعتبار یا عدم اعتبار آنها متکی بر مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی و انسان شناختی آن پارادایم است. آشنایی با مباحث انسان شناختی از دیدگاه دیلتای هم برای آشنایی با پارادایم تفسیرگرایی و هم برای شناخت پارادایم هرمنوتیکی مهم است. شناخت هویت دوگانه انسان یکی از اساسی ترین عناصر این پارادایم را پیش روی ما قرار می دهد. ارائه تصویر درستی از طبیعت انسانی و چگونگی توسعه بخشیدن به دقت ابزار عملی جریانات علمی یکی از دغدغه های اصلی دیلتای بود. از جمله کارهای بدیع او برقراری تعامل میان دو عنصر «طبیعت انسانی» و «تاریخی بودن» بود که تا زمان او گمان بر تعارض میان آنها می رفت و دیلتای آنها را در خدمت روش شناسی علوم انسانی درآورد. او با تبیین مبانی انسان شناختی، معارف به دست آمده از علوم انسانی را معتبرتر از یافته های علوم طبیعی می دانست و تلاش کرد بواسطه ثبات هویت انسانی در عین تاریخی بودن آن، اعتبار علوم انسانی را نشان دهد. این مقاله بر آن است تا به روشی تحلیلی عناصر اصلی اندیشه دیلتای به دست آید و سپس بر اساس ترکیب این عناصر نشان داده شود که چگونه عینیت علوم انسانی بر این مبنا تأمین می شود.
۵.

رویکرد فرونتیک در روش شناسی پژوهشی در علوم انسانی و اجتماعی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۵۹
امروزه مشخص شده است که روش شناسی پژوهش در حوزه علوم انسانی و اجتماعی نسبت به علوم طبیعی متفاوت است و دقیقاً نمی توان در این حوزه از روش های پژوهش در علوم طبیعی بهره گرفت. بنابراین رویکردهای مختلفی توسط محققان پیشنهاد شده است تا بتوان با استفاده از آنها نتایج پربارتری گرفت. یکی از این رویکردها که در علوم اجتماعی تازگی دارد، رویکرد فرونتیک است. رویکرد فرونتیک ریشه در واژه فرونسیس ارسطویی به معنای حکمت عملی دارد؛ که یکی از پنج فضیلت مطرح شده توسط ارسطو است. فرونسیسبا رفتار اخلاقی دریک بستر خاص، بر ارزش هاهمراه با تجربه تأکید دارد. رویکرد فرونتیک با ترکیب علم و عمل، نگاهی متفاوتی به پژوهش دارد. از این منظر، رویکرد فرونتیک نقش قدرت را در پژوهش پر رنگ می بیند و تلاش دارد در پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی با پاسخ به چهار سؤال زیر، بتواند نتایج عملی بهتری کسب کند: (1) به کجا می رویم؟ (2) چه کسی سود و چه کسی ضرر می کند و با کدام مکانیسمِ قدرت؟ (3) آیا این توسعه مطلوب است؟ (4) در مورد آن چه باید بکنیم؟در رویکرد فرونتیک، تحقیق یا کنشی انجام می شود که به نتیجه مطلوب برسد و منجر به حل مسئله یا مشکلی به طور عملی شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تعادل بین ارزش ها و قدرت بر مبنای رویکرد فرونتیک است؛ چرا که با لحاظ ارزش ها و قدرت است که می توان به واقعیت نزدیک شد و با پژوهش های دقیق، مسائل جامعه را حل کرد.