مطالب مرتبط با کلیدواژه

نوسنت گرا


۱.

تبیین مؤلفه های تاریخ نگاری عباس زریاب خویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عباس زریاب خویی تاریخ نگاری روش شناسی تاریخ پژوهی نوسنت گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۴ تعداد دانلود : ۷۴۵
در قرون معاصر پیشرفت های عقلی بشر و تحولات بینشی و روشی علوم مختلف، متفکران حوزه تاریخ را نیز به تکاپو واداشت تا به بازتعریف هویتی و علمی این دانش بپردازند. این تحولات از غرب آغاز شد و پس از چالش های فراوان و ایجاد مکتب های تاریخ نگاری نوین به تثبیت شأن و جایگاه علم تاریخ در میان علوم دیگر منتهی شد. مورخان ایرانی نیز از این پیشرفت ها دور نماندند و درصدد انتقال اندیشه های جدید برآمدند که برآیند دستاوردهای ایشان، تاریخ نگاریِ ایران معاصر را به تعبیری، در مرحله گذار از تاریخ نگاری سنتی به مدرن قرار داده است. ازجمله این تاریخ پژوهان در محافل دانشگاهی، عباس زریاب خویی است که در میان آثار تاریخی او می توان نشانه هایی از تاریخ نگاری علمی مشاهده کرد. مسئله محوری پژوهش حاضر بررسی و نقد روش شناختی تاریخ نویسی زریاب خویی و تبیین مؤلفه های تاریخ نگاری او با ارائه مصداق هایی روشن و دقیق است. به نظر می رسد این تاریخ پژوه، گام های خوبی در کاربست اصول تاریخ نگاری علمی در آثار خود برداشته و با ترکیبی از رویکردهای علمی، عقلی و انتقادی به دنبال آن است از برخی روایت های تاریخی و دیدگاه های سنتی، تبیینی تازه ارائه کند. ازجمله مؤلفه های تاریخ نگاری زریاب می توان به جرح و تعدیل سخت گیرانه روایت ها، نقد تاریخ بنیادی مستشرقان، بی طرفی در تحلیل های تاریخی تا حد امکان، بهره گیری از دستاوردهای سایر علوم و تلاش در جهت ارائه تصویری چندساحتی از پدیده های تاریخی اشاره کرد. البته او در برخی موارد نیز کماکان پا را از دایره تاریخ نگاری توصیفیِ سنتی فراتر ننهاده است. ازاین رو شاید بتوان به تعبیری او را مورخی نوسنت گرا توصیف کرد.
۲.

تبیین مؤلفه های تاریخ نگاری دینی سید جعفر شهیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیدجعفر شهیدی تاریخ نگاری روش شناسی تاریخ نگاری دینی کلام و تاریخ نوسنت گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۴۴۶
تاریخ نگاری علمی که پس از تحولات روش شناسی و پیشرفت های حوزه نظری تاریخ، از غرب آغاز شد، بینش و روش مورخان را ارتقا داد و اصول تازه ای برای تاریخ پژوهشی بنیان نهاد. مورخان معاصر ایرانی نیز با الهام از این پیشرفت ها، آثاری با چهارچوب های جدید علمی پدید آوردند، ازجمله سیدجعفر شهیدی، با وجود خاستگاهی حوزوی و سنتی توانست از دستاوردهای جدید علم تاریخ در حوزه های پژوهشی تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی امامان شیعه(ع) بهره گیرد. مسئله محوری پژوهش حاضر بررسی و تبیین اصول تاریخ پژوهی در آثار این مورخ برای پاسخ به این پرسش است که مؤلفه های تاریخ نگاری شهیدی چیست و آیا می توان آنها را روشمند و علمی دانست. به نظر، شهیدی در مقام مورخی مسلمان و شیعه معتقد متأثر از تغییرات اجتماعی و برای پاسخ به دغدغه های شخصی و نیازهای عصری، درصدد بوده ضمن قرائتی تازه از تاریخ اسلام، از حیات پیشوایان دینی نیز به منزله الگوهایی انسانی و اخلاقی، تصویری تاریخی و به دور از شوائب، اوهام و زوائد ارائه کند؛ این کوشش ها با هدف تقویت و ترویج دین و اخلاق، به نوعی «تاریخ نگاری دینی» منجر شده است. تاریخ نگاری این مورخ واجد مؤلفه های روش شناسی مهمی همچون جرح وتعدیل علمی و انتقادی روایت ها، تلاش برای تبیین تاریخی و روشمند برخی انگاره های عقیدتی، بهره گیری نسبی از رویکردها و مبانی سایر علوم برای ارائه تحلیل های جامع و نقد آرا برخی نویسندگان مسلمان و مستشرقان است. شهیدی به عنوان مورخی ادیب تلاش کرده است اصول پیش گفته را به صورت علمی و روشمند، با ادبیاتی گویا و مبتنی بر گفت و شنودِ پرسش محورانه با سوژه های تاریخی به کار بندد، گرچه در موضوعاتی نیز از توصیفات سنتی فراتر نرفته و بینشی متکی بر ستون شریعت و تحت تأثیر انگاره های عقیدتی دارد، با این وصف شاید بتوان او را تاریخ نگاری «نوسنت گرا» به شمار آورد.
۳.

نگاهی انتقادی به مکتب سقاخانه، مبتنی بر رژیم بازنمایانه از دیدگاه ژاک رانسیر (بررسی موردی اثر: نقاشی خط فرامرز پیلارام)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مکتب سقاخانه نقاشی خط فرامرز پیلارام نوسنت گرا رژیم بازنمایانه نظم پلیسی رانسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۷۷
در دهه 1340، آثار انتزاعی برخی هنرمندان نوگرای ایران، نظیر فرامرز پیلارام، با مکتب سقاخانه پیوندی ناگسستنی برقرار کرده است. مکتب سقاخانه که پیرو سیاست های «بازگشت به خویشتن» دهه های 40 و 50 شکل گرفته، اصطلاح «نو سنت گرا» به آثاری اطلاق می شود که در حین همگن سازی خود با تکنیک های مدرن هنر غرب، به المان های بومی و ملی آمیخته است،. از همین رو، کلیشه های تقلیل گرایانه در تفسیر آثار سقاخانه ای در راستای بازنمایی هویت ملی، ضرورت بازاندیشی نقش این مکتب در غالب شدن برداشت های تک ساحتی از اثر هنری را ایجاب کرده است. هدف از پژوهش پیش رو، پاسخ به سوال هایی است که به واسطه آن ها روشن شود که تحلیل بازنمایانه اثر هنری چگونه می تواند از اثر سیاست زدایی کند و آن را به خدمت نظم پلیسی حاکم در مقطعی تاریخی درآورد. در این تحقیق، تفاوت میان سیاست و نظم پلیسی و جایگاه اثر هنری در ارتباط با هریک از آن ها، با تکیه بر آرای ژاک رانسیر در این باب، به روش توصیفی تحلیلی بررسی و روشن شد که تأثیر هنر سیاسی، نه در انتقال پیام، بلکه در برکندن نظام معنایی مسلط، زیرسؤال بردن امر بدیهی و خلق معناها و روابط جدید میان چیزها است و مبتنی بر این خصوصیات در تقابل با نظم پلیسی که نمود آن نگاه بازنمایانه به اثر باشد، قرار می گیرد. در گام بعدی، عوامل شکل گیری مکتب سقاخانه و جایگاه آثار هنری ذیل آن مورد بازنگری قرار گرفت و نمایان شد که حروف مُنتزَع در نقاشی خط های پیلارام، تلاش در رساندن پیام تصویری مرتبط با عرفان اسلامی/ایرانی، به شکلی «نوین» دارد که بدین طریق هنر ایران با نمایی فاخر از آثار جریان سقاخانه، بتواند جایگاهی در هنر جهانی شده برای خود بیابد.