در قرون معاصر پیشرفت های عقلی بشر و تحولات بینشی و روشی علوم مختلف، متفکران حوزه تاریخ را نیز به تکاپو واداشت تا به بازتعریف هویتی و علمی این دانش بپردازند. این تحولات از غرب آغاز شد و پس از چالش های فراوان و ایجاد مکتب های تاریخ نگاری نوین به تثبیت شأن و جایگاه علم تاریخ در میان علوم دیگر منتهی شد. مورخان ایرانی نیز از این پیشرفت ها دور نماندند و درصدد انتقال اندیشه های جدید برآمدند که برآیند دستاوردهای ایشان، تاریخ نگاریِ ایران معاصر را به تعبیری، در مرحله گذار از تاریخ نگاری سنتی به مدرن قرار داده است. ازجمله این تاریخ پژوهان در محافل دانشگاهی، عباس زریاب خویی است که در میان آثار تاریخی او می توان نشانه هایی از تاریخ نگاری علمی مشاهده کرد. مسئله محوری پژوهش حاضر بررسی و نقد روش شناختی تاریخ نویسی زریاب خویی و تبیین مؤلفه های تاریخ نگاری او با ارائه مصداق هایی روشن و دقیق است. به نظر می رسد این تاریخ پژوه، گام های خوبی در کاربست اصول تاریخ نگاری علمی در آثار خود برداشته و با ترکیبی از رویکردهای علمی، عقلی و انتقادی به دنبال آن است از برخی روایت های تاریخی و دیدگاه های سنتی، تبیینی تازه ارائه کند. ازجمله مؤلفه های تاریخ نگاری زریاب می توان به جرح و تعدیل سخت گیرانه روایت ها، نقد تاریخ بنیادی مستشرقان، بی طرفی در تحلیل های تاریخی تا حد امکان، بهره گیری از دستاوردهای سایر علوم و تلاش در جهت ارائه تصویری چندساحتی از پدیده های تاریخی اشاره کرد. البته او در برخی موارد نیز کماکان پا را از دایره تاریخ نگاری توصیفیِ سنتی فراتر ننهاده است. ازاین رو شاید بتوان به تعبیری او را مورخی نوسنت گرا توصیف کرد.