مطالب مرتبط با کلیدواژه

ساختار بازی


۱.

تحلیل سازو کارهای اولیپینی در رمان بیوتن رضا امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اولیپو بیوتن امیرخانی اصل اول ژاک روبو ساختار بازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۳ تعداد دانلود : ۵۷۹
در رمان معاصر، به کار بردن یک سری قواعد و الزامات دغدغه برخی از رمان نویسان است؛ چرا که به نظر می رسد رمان برخلاف شعر از قواعد خاصی پیروی نمی کند. در ادبیات فرانسه، گروه ادبی موسوم به اولیپو [1] با ابداع الزامات [2] و قواعدی که در انواع ادبی علی الخصوص رمان به کار می رود توانسته است آثار ادبی منحصر به فردی خلق نماید. در این میان، نکته قابل توجه آن است که برخی از نویسندگان غیر اولیپینی سبک نوشتاری شان قابل مقایسه با سبک این گروه ادبی است. رضا امیرخانی از جمله نویسندگان ایرانی است که توانست با نگارش رمان بیوتن که ساختار مشخص دارد، رمانی مشابه رمان اولیپینی خلق کند. مطالعه حاضر نشان می دهد که رضا امیرخانی در این رمان توانسته است بی آنکه با این گروه آشنایی داشته باشد با تلفیق ادبیات و علم ریاضیات، با به چالش کشیدن خواننده از طریق بازی های مختلف زبانی و ادبی و مهم تر از همه، با رعایت اصل اول ژاک روبو [3] نمونه ای از یک رمان اولیپین در زبان فارسی خلق نماید. [1] OuLiPo : Ouvroir de Littérature Potentielle : اولیپو یا کارگاه ادبیات بالقوه [2] Contraintes [3] Jacques Roubaud : یکی از نویسندگان معاصر اولیپو است. لازم به ذکر است که در بخشی از مقاله به اصل اول روبو خواهیم پرداخت که ملاک و شاخص مهم نوشتار اولیپینی به شمار می رود.
۲.

بازی و اهمیت آن در نمایش؛ بررسی موردی: نمایشنامه بازرس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر و بازی بازی و فرهنگ ساختار بازی بازی مبهم حالات بازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۳۳
برخلاف اوایل قرن بیستم که غالب نظریات، ریشه های نمایش را تنها در آیین های اولیه می جستند و برپایه همین استدلال سعی در تحلیل متون و اتفاقات صحنه ای داشتند، امروزه پدیده نمایش در توازی با دیگر ژانرهای اجرایی- از جمله بازی- و براساس ارتباطشان با هم مورد بازنگری قرار می گیرد و نظریات مبتنی بر خاستگاه برای آن، کمابیش اعتبار اولیه خود را از دست داده اند. آزمودن نمایش و متون نمایشی در سایه بازی، به عنوان یکی از ژانرهای موازی با نمایش، نیازمند شناخت کامل این پدیده و تسلط بر اشکال، حالات و مفاهیم و معانی مرتبط با آنها است. این شناخت نه تنها می تواند یاری رسان فهم بیشتر متون و اتفاق های صحنه ای کلاسیک باشد، بلکه از رهیافت آن می شود به فرم های جدید و پیچیده تری- مثل بازی مبهم- رسید که راهگشای شناخت، تبیین و تدوین متون و اتفاقات تئاتری نو خواهند بود. این مقاله نیز بر آن است تا با مقدمه ای درباب رابطه بازی و نمایش، وارد بحث اختصاصی بازی شده و سپس با بررسی نظریات یوهان هوی زینگا روی نمایشنامه بازرس آنتونی شفر،با تمرکز بر شکل خاص بازی مبهم، این نظریات را در هنگام اجرا شناسایی کند، ابعاد جدیدی از این نظریات کشف کرده ونیز پیشنهاداتی برای تحلیل و تدوین متون پیش رو قراردهد.