مطالب مرتبط با کلیدواژه

بدشکلی بدنی


۱.

ویژگیهای روانسنجی در مقیاس انعطافناپذیری روانشناختی تصویر بدنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: انعطاف ناپذیری روانشناختی تصویر بدنی بدشکلی بدنی تحلیل عاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۷ تعداد دانلود : ۳۴۴
اهداف : هدف از پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی ویژگی های روان سنجی در مقیاس انعطاف ناپذیری روان شناختی تصویر بدنی ( BIPIS )، بر دانشجویان در هر دو جنس بود. مواد و روش   ها جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال تحصیلی 95-1394 بودند که براساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 329 نفر انتخاب شدند. به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مذکور، ابتدا مقیاس انعطاف ناپذیری روان شناختی تصویر بدنی ( BIPIS ) با شیوه ترجمه معکوس، ترجمه شد. درنهایت برای بررسی شاخص های روان سنجی آن، این مقیاس همراه با مقیاس فراشناخت بدشکلی بدنی و پرسش نامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن اجرا شد. داده های گردآوری شده، با استفاده از این ابزارها تجزیه وتحلیل شد: نسخه 22 نرم افزار SPSS ، نسخه 8/8 نرم افزار لیزرل، آلفای کرونباخ، روایی ملاکی، هم بستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی. یافته   ها تحلیل داده های گردآوری شده، نشان داد که این مقیاس ازنظر پایایی در کل و در هر دو جنس، ضرایب آلفای 90/0 تا 93/0 دارد. همچنین، روایی همزمان آن با خُرده مقیاس های فراشناخت بدشکلی بدنی و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن، به ترتیب راهبردهای کنترل فراشناختی 71/0، عینیت بخشیدن به افکار 62/0، باورهای مثبت و منفی فراشناختی 75/0، رفتارهای ایمنی 69/0 و پرسش نامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن ( BI-AAQ )، 58/0- به دست آمد که در سطح 01/0 > P معنادار بود. افزون براین نتایج تحلیل عاملی تأییدی، از ساختار تک عاملی پرسش نامه حمایت کرد. نتیجه   گیری مقیاس انعطاف ناپذیری روان شناختی تصویر بدنی ( BIPIS )، ویژگی های روان سنجی مطلوبی در دانشجویان ایرانی دارد.
۲.

اثر بخشی روان پویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی ، نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روانپویشی کوتاه مدت ترس از ارزیابی منفی نارضایتی بدنی بدشکلی بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۱
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روانپویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی ، نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود .طرح پژوهش از نوع پژوهش موردی است . در این پژوهش 3 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تک موردی(A-B-A) استفاده شد. پس از تعیین خط پایه مداخله را آغاز و هشت جلسه ی یکساعته به فراخور حال بیمار درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر روی هریک از افراد نمونه انجام شد و در نهایت به منظور تعیین اثربخشی درمان روانپویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی و نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی مجددا درمانجویان توسط پرسشنامه ها بعد از پایان هر جلسه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که در رابطه با متغیر ترس از ارزیابی منفی، درمان روان پویشی کوتاه مدت با تاثیر بسیار خوب برای مورد اول، مورد دوم و مورد سوم نتیجه داده است . در رابطه با نارضایتی بدنی، درمان روان پویشی کوتاه مدت با تاثیر بسیار خوب برای مورد دوم و با تاثیر نسبتاً خوب برای مورد اول، سوم نتیجه داده است .در رابطه با متغیر علایم بدشکلی بدنی با تاثیر نسبتاً خوب برای مورد اول، دوم و سوم بوده است.در نهایت بر اساس نتایج حاصله می توان گفت روانپویشی کوتاه مدت بر ترس از ارزیابی منفی و نارضایتی بدنی و کاهش علائم افراد مبتلا به بدشکلی بدنی تاثیر دارد.
۳.

مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن در زنان بر اساس درونی سازی الگوهای رسانه، باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۳۹
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن در زنان بر اساس درونی سازی الگوهای رسانه و با توجه به نقش میانجیگر باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی، در دانشجویان دختر انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. 298 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر در سال تحصیلی 99-98 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به سیاهه نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005)، ویراست سوم مقیاس نگرش های اجتماعی-فرهنگی در مورد ظاهر (تامپسون و همکاران، 2004)، پرسشنامه باورهای اختلال خوردن (کوپر و همکاران، 1997) و آزمون بازخورد خوردن (گارنر و همکاران، 1982) پاسخ دادند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این تحلیل برای برآورد پارامترهای مدل از روش حداکثر درستنمایی و برای بررسی معناداری اثرات مدل از روش بوت استراپ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSV24 و AMOSV24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخصهای برازش مدل در حد مطلوبی هستند. بررسی پارامترهای مدل نشان داد که تمام اثرات مستقیم مدل معنادارند؛ همچنین، اثرات غیرمستقیم درونی سازی الگوهای رسانه بر علائم اختلالات خوردن از طریق باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی نیز معنادارند. به طور کلی، این نتایج نشان می دهند که درونی سازی الگوهای رسانه منجر به تقویت باورهای ناکارامد افراد در مورد خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی می شود و از این طریق، علائم اختلالات خوردن نیز در آنها شدت می یابد. این نتایج اهمیت ویژه درونی سازی الگوهای رسانه در بروز مشکلات و ناسازگاریهای خوردن را در زنان ایرانی نشان می دهد. بنایراین، می توان با مدیرت کردن اثرات رسانه، این مشکلات را در جامعه زنان کاهش داد.