مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن در زنان بر اساس درونی سازی الگوهای رسانه، باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۶
66 - 92
پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن در زنان بر اساس درونی سازی الگوهای رسانه و با توجه به نقش میانجیگر باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی، در دانشجویان دختر انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. 298 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر در سال تحصیلی 99-98 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به سیاهه نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005)، ویراست سوم مقیاس نگرش های اجتماعی-فرهنگی در مورد ظاهر (تامپسون و همکاران، 2004)، پرسشنامه باورهای اختلال خوردن (کوپر و همکاران، 1997) و آزمون بازخورد خوردن (گارنر و همکاران، 1982) پاسخ دادند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این تحلیل برای برآورد پارامترهای مدل از روش حداکثر درستنمایی و برای بررسی معناداری اثرات مدل از روش بوت استراپ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSV24 و AMOSV24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخصهای برازش مدل در حد مطلوبی هستند. بررسی پارامترهای مدل نشان داد که تمام اثرات مستقیم مدل معنادارند؛ همچنین، اثرات غیرمستقیم درونی سازی الگوهای رسانه بر علائم اختلالات خوردن از طریق باورهای مربوط به خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی نیز معنادارند. به طور کلی، این نتایج نشان می دهند که درونی سازی الگوهای رسانه منجر به تقویت باورهای ناکارامد افراد در مورد خوردن و نگرانی از بدشکلی بدنی می شود و از این طریق، علائم اختلالات خوردن نیز در آنها شدت می یابد. این نتایج اهمیت ویژه درونی سازی الگوهای رسانه در بروز مشکلات و ناسازگاریهای خوردن را در زنان ایرانی نشان می دهد. بنایراین، می توان با مدیرت کردن اثرات رسانه، این مشکلات را در جامعه زنان کاهش داد.