مطالب مرتبط با کلیدواژه

سیاستگذاری دولتی


۱.

نقش سیاست گذاری های دولتی در کاهش تولید و مصرف ذغال چوب در ایران طی برنامه های اول و دوم عمرانی (1327-1341)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران پهلوی دوم سیاستگذاری دولتی جنگل ذغال چوب برنامه های عمرانی اول و دوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۶ تعداد دانلود : ۳۶۵
جنگل ها و محصولات جنگلی در طول تاریخ به عنوان عاملی جهت رفع نیازهای انسانی چه در تأمین بخشی از مواد غذائی و سوخت مورد نیاز بشر و چه در برآوردن برخی از نیازهای صنعتی نقش مهمی بازی کرده اند. یکی از مصارف جنگل ها در ایران از دیرباز تأمین ذغال مورد نیاز شهرها و روستاها بوده است. به همین جهت قسمت عمده ای از جنگل های مرکز و غرب و جنوب ایران در اثر بهره برداری بی رویه جهت تأمین ذغال مورد نیاز از بین رفتند. همچنین جنگل های شمال نیز به میزان قابل توجهی در اثر همین عامل تخریب گردیدند. لذا با شروع برنامه های عمرانی از سال 1327 ش سیاست گذاری هایی از جانب دولت جهت کاهش تولید و مصرف ذغال اجرا گردید؛ بنابراین در این پژوهش با استفاده از داده های به دست آمده از اسناد و مدارک دولتی، به توضیح سیاست گذاری های دولتی طی دوران برنامه های هفت ساله اول و دوم عمرانی (1327-1341ش/1948-1962م) در این عرصه پرداخته خواهد شد و نشان خواهیم داد که سیاست گذاری های دولتی در دو جهت تغییر شیوه ذغالگیری و کاهش تولید و مصرف این سوخت از طریق جایگزینی سوخت های دیگر مانند نفت موفقیت های قابل توجهی به دست آورد.
۲.

بررسی دلایل اثربخش نبودن عملکرد سیستم خط مشی گذاری ایران در زمینه فقرزدایی (مطالعه موردی: لایحه «فقرزدایی در کشور جمهوری اسلامی ایران»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خط مشی گذاری عمومی سیاستگذاری دولتی فقر فقرزدایی لایحه فقرزدایی در ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
رفع معضل فقر به منزله یک مسئله عمومی پیچیده، بیش از هر چیز متأثر از عملکرد سیستم خط مشی گذاری عمومی در زمینه فقرزدایی است؛ به گونه ای که می توان کاهش یا افزایش میزان فقر در سطح جامعه را تابعی از عملکرد سیستم خط مشی گذاری کشور در زمینه فقرزدایی دانست. در پژوهش حاضر، پس از تبیین اثربخش نبودن عملکرد سیستم خط مشی گذاری عمومی ایران در زمینه فقرزدایی، علل این مسئله با تمرکز بر لایحه «فقرزدایی در ایران» منزله نمونه ای از عملکرد سیستم مذکور (به صورت مطالعه موردی) بررسی شده است. بدین صورت که ابتدا بر اساس فرضیه های سه گانه پژوهش، مهم ترین علل احتمالی اثربخش نبودن عملکرد سیستم خط مشی گذاری کشور در زمینه فقرزدایی، در قالب سه مؤلفه «کوتاهی و غفلت خط مشی گذاران»، «ناکارآمدی سیستم خط مشی گذاری» و «پیچیدگی و گستردگی مسئله فقر» مطرح شده و پس از آن با مراجعه به خبرگان و کسب آرای آنان، صحت فرضیه های تحقیق بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر سه عامل فوق بر اثربخش نبودن عملکرد سیستم خط مشی گذاری در زمینه فقرزدایی مؤثر بوده اند، اما نقش و تأثیر مؤلفه «ناکارآمدی سیستم خط مشی گذاری» بیش از دو عامل دیگر است.