مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
مسیله
حوزههای تخصصی:
اکثر مطالعاتی که تاکنون در مورد تحولات اقلیمی در ایران شده است مربوط به یک قرن اخیر می باشد. این مطالعات نیز عمدتا توسط محققین خارجی به انجام رسیده است ولی اختلاف نظر در نتایج بدست آمده و نظریات مطرح شده بسیار است. شاخص ترین نظریات در این مورد متعلق به هانس بوبک(1955) می باشد. وی با توجّه به عامل ارتفاع و دما برای مناطق مختلف ایران 5 پهنه موفوکلیماتیک - مورفودینامیک در نظر گرفته و با توجه به وجود دوره های یخچالی و بین یخچالی در کواترنری برای این پهنه ها ، مرز بندی های مشخصی ارائه نموده است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، دامنه های شمالی ارتفاعات کرکس در امتداد نیمرخی از بلندی های این رشته در جنوب کاشان تا حاشیه بندریگ در مشرق کاشان می باشد. این محدوده در پهنه های موفوکلیماتیکی دوره های سرد کواترنر، عمدتا تحت حاکمیّت شرایط بارانی بوده است. مسئله قابل طرح آن است که اشکال مورفولوژی موجود در منطقه تحت بررسی با ارقا م دمایی ارائه شده برای آن دوران که بین 4 تا 6 درجه سانتیگراد پیشنهاد شده است همخوانی ندارد. بنابر این برای تجزیه و تحلیل و بازسازی شرایط دمایی آخرین دوره یخچالی (وورم) از متوسط دمای روزانه ایستگاههای منطقه استفاده شده است. تکنیک کار تحقیق، مبنا قرار دادن ارتفاع کف سیرکهای یخچالی(3000 متر) در دامنه های کوههای کرکس برای میانگین دمای صفر درجه در دوره یخچالی و مقایسه آن با شرایط دمای کنونی در همان ارتفاع می باشد. نتایج نشان میدهند که دمای هوا در آخرین دوره یخچالی در این منطقه بین 10 تا 12 درجه سانتیگراد سرد تر از شرایط کنونی بوده است. اشکالی از جمله سیرکهای یخچالی، یخرفت ها و علائم گسترش زبانه های یخچالی تا ارتفاع 2000 متر و نظایر آن همگی از جمله مهمترین مواریث و شواهد تحولات اقلیمی این دوره در این منطقه به شمار می آیند.
بررسی علل و آثار اقتصادی‘ اجتماعی و زیست محیطی روستاهای متروک شده در حاشیه شمالی کویر گرمسار
حوزههای تخصصی:
این مقاله با توجه به اینکه مستخرج از طرح تحقیقاتی است‘ نتایج حاصل از تحقیق را شامل می شود. در این بررسی ضمن بیان علل تخلیه روستا و آثار اقتصادی‘ زیست محیطی و اجتماعی آن‘ به روند تحولی روستاها توجه گردیده است. بر اساس بررسیهای انجام شده طی 30 سال‘ 65 روستا به خصوص در نواحی شمالی دشت گرمسار از جمعیت تخلیه و اغلب زمینهای کشاورزی آنها متروک شده اند و حدود 43 روستا نیز به علل شوری زمین‘ کمی آب‘ کمی جمعیت و مهاجر فرستی بالا و عدم وجود خدمات اقتصادی‘ بهداشتی و فرهنگی در سالهای آینده جمعیت خود ار از دست خواهند داد که قطعاً سرنوشت فضای فیزیکی و اراضی کشاورزی این روستاها نیز همانند 65 روستای متروک شده خواهد بود. بقاء و دوام این روستاها به دو عامل اقتصادی و خدماتی وابسته است و برای احیاء روستاهای متروک شده نیاز به سرمایه گذاریهای قابل توجه همراه با تشویقهای حساب شده می باشد.
نقش سلولهای کمفشار محلی در استقرار مجموعههای ماسهای ایران (مطالعه موردی: بندریگ کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پهنه مناطق خشک ایران، تودههای بزرگی از ماسههای بادی در نقاط مختلفی متراکم شدهاند. این تودههای ماسهای در اصطلاح محلی «ریگ» نامیده میشوند. مطالعاتی که توسط محققین تاکنون انجام شده است، دو عامل اصلی، شامل جهت وزش باد غالب و نیز عامل توپوگرافی و بادپناهی ناهمواریها را علل اصلی استقرار این تودههای ماسهای میدانند؛ اما با استناد به فرضیه تحقیق، سلولهای کم فشار محلی در طول دوره گرم سال، عامل اصلی یا مهمترین عامل تمرکز و استقرار این تودههای ماسهای میباشند. محدوده مورد مطالعه، مجموعه ماسهای بندریگ کاشان، واقع در چاله مسیله و در جنوب دریاچه نمک میباشد. متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق، شامل ویژگیهای باد منطقه، قطر ذرات رسوب و مورفولوژی تپههای ماسهای میباشد. روش تحقیق، مبتنی بر یک روش تحلیلی است. در این روش، بین متغیرهای سهگانه، از طریق روش حضور و اختلاف، همزمان ارتباط برقرار گردیده است. ابزار تحقیق، نقشههای توپوگرافی و عکسهای هوایی بوده و تکنیک کار، مقایسه دادههای میدانی، آمار روزانه باد و دانه سنجی ذرات ماسه بوده است. نتایج نشان میدهد که یک سلول کم فشار محلی، درست در جنوب دریاچه مسیله در طول دوره گرم سال حاکمیت پیدا میکند. به همین سبب، راستای وزش بادها در تمامی چاله مسیله نسبت به این نقطه حالت همگرا دارد و بالتبع حرکت همگرای ماسههای روان موجب استقرار مجموعه ماسهای بندریگ در موقعیت کنونی شده است. بهترین شاهد این مسأله، انطباق مورفولوژی تپههای ماسهای در راستای خطوط گرادیان فشار نسبت به نقطه مرکزی میباشد.
کاربرد سنجه های سیمای سرزمین در ارزیابی ژئومورفودایورسیتی مناطق بیابانی مطالعه موردی-پلایای مسیله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
85 - 102
حوزههای تخصصی:
مناطق هموار بیابانی همانند پلایاها، به دلیل تنوع فراوان اشکال ژئومورفولوژی و پتانسیل زیادی که جهت توسعه ژئوتوریسم دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. ارزیابی این مناطق با استفاده از مدل های آماری و کمی جهت تعیین پهنه هایی که ارزش ژئومورفودایورسیتی بالایی دارند، می تواند رویکرد جدیدی را جهت توسعه پایدار این مناطق در اختیار برنامه ریزان سرزمین قرار دهد. این تحقیق باهدف ارزیابی ژئومورفودایورسیتی در پلایای مسیله در محدوده دریاچه نمک و حوض سلطان انجام گرفت. اشکال ژئومورفولوژی در این منطقه با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی استخراج گردید و از شاخص های کمی سنجه های سیمای سرزمین شامل هشت شاخص تراکم ناهمواری هر قطعه، غنای نسبی هر قطعه، شاخص ناهمواری سیمپسن، شاخص ناهمواری شانون، شاخص دایورسیتی شانون، شاخص دایورسیتی سیمپسن، شاخص دایورسیتی اصلاح شده سیمپسون و شاخص اصلاح شده ضریب ناهمواری سیمپسون، در نرم افزار Fragstats به منظور ارزیابی غنای واحدهای ژئومورفولوژی در پلایای مسیله استفاده شد. نتایج نشان می دهد که واحدهای ژئومورفولوژی مخروط افکنه، کفه نمکی و کفه های گلی نمکی و تپه های ماسه ای به ترتیب بیشترین ارزش را در بین سنجه های سیمای سرزمین به خود اختصاص داده اند. علاوه بر آن از دیدگاه سنجه های سیمای سرزمین منطقه شمال غرب کاشان و ابوزیدآباد بیشترین تنوع ژئومورفولوژی را دارا هستند. این پژوهش نشان داد که استفاده از واحدهای ژئومورفولوژی می تواند به عنوان شاخصه مناسبی در ارزیابی تنوع سیمای سرزمین به خصوص در مناطق هموار که تنوع مورفومتری و زمین شناختی دارند، مورداستفاده قرار گیرد.