مطالب مرتبط با کلیدواژه

تفکر عقلی


۱.

جایگاه و گونه های روش عقلی در علم کلام(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: شیعه معتزله اشاعره روش عقلی روش فلسفی تفکر عقلی تفکر فلسفی تفکر عقلی فلسفی تفکر فلسفی عام فکر فلسفی خاص شیعة امامیه اهل حدیث مکتب اهل‌بیت روش اعتدال

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مفهوم شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام فرق و مذاهب تشیع
تعداد بازدید : ۱۲۹۵۳
نوشتار حاضر بر آن است تا گوشه‌هایی از کاربرد روش عقلی را در حوزة کلام اسلامی بیان کند، و اینکه پیش از به کارگیری تفکر عقلی در این حوزه باید به پیش‌فرض‌های آن ملتزم بود؛ یعنی اولاً، متکلم عقل را به منزلة ابزاری مستقل برای کسب معرفت بپذیرد؛ و ثانیاً، به حجیت آن معتقد باشد. از این روی، تمام فرق شیعه وسنی، جز شمار معدودی همچون اهل‌حدیث و اخباری‌ها، روش تفکر عقلی را به رسمیت شناخته‌اند، ولی دیدگاه‌های یکسانی در باب قلمرو عقل نداشته‌اند. به همین جهت، در این نوشتار ملاک‌های افراط وتفریط در به کار‌گیری عقل تبیین شده است. از میان فرق اسلامی، شیعیان با بهره‌گیری از معارف ناب اهل‌بیت? از عقل به منزلة حجت باطنی، بنیان حیات معقول، راه خداشناسی و ابزار شناختِ خوبی‌ها و بدی‌ها بهره برده‌اند. متکلمان در به کارگیری تفکر عقلی در حوزة کلام به دو گروه طرفدار تفکر عقلی فلسفی و طرفدار تفکر عقلی غیرفلسفی تقسیم شده‌اند، که تفکر عقلی فلسفی نیز خود به دو قسم تفکر عقلی فلسفی خاص و تفکر عقلی فلسفی عام تقسیم گشته است. مؤلف معیار این تقسیم‌بندی را تشریح کرده است.
۲.

نقش عقل و تفکّر عقلی در شناخت قرآن به قرآن (مطالعه موردی: قرآن شناختِ آیت الله جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۸
علامه سید محمدحسین طباطبایی، نویسنده تفسیر المیزان، مفسر معروف قرآن کریم در تاریخ معاصر ایران و تشیع است. او مدعی است که در کتاب خود، شیوه تفسیر قرآن به قرآن را به کار گرفته است. از میان شاگردان وی، بیشترین اهتمام به رشته تفسیر را در تدریس و تالیف، آیت الله عبدالله جوادی آملی، داشته است. ایشان نیز مدعی ست که به شیوه استاد خویش، قرآن را تفسیر کرده است. شرط لازم ورود به حوزه تفسیر به شیوه پیش گفته، شناخت قرآن به روش «قرآن بنیاد» است. از این رو، او مجلد نخست از مجموعه چندین جلدی تفسیرِ موضوعی خود را «قرآن در قرآن» نامیده است. دعوی وی در کتاب یادشده، این است که به «قرآن شناختِ قرآن بنیان» پرداخته، و از این رهگذر، بر شیوه تفسیر «قرآن به قرآن» استدلال کرده و اسلوب مزبور را بر پایه آن استوار ساخته است. مطالعه این اثر، نشان دهنده کامیابی های قابل توجه نویسنده در اتخاذ روش یادشده در قرآن شناسی است که دستاوردهای مهمی برای وی به ارمغان آورده است. با توجه به این که آیت الله جوادی آملی، همچون استاد خویش، به موازات تحقیقات گسترده تفسیری، سالیان متمادی اهتمام ویژه ای به تدریس و تالیف در سطوح عالی فنّ حکمت اسلامی نیز داشته است، مقاله حاضر در پی بررسی این مطلب است که آیا «قرآن شناسیِ قرآن محور»ِ ایشان، به گونه ای کاملا عاری از دخالت آموزه های حِکمی و تنها مستند به متن آیات وحی به انجام رسیده است؟ آیا می توان بر دعوی «قرآن بنیان» بودن این روش (به نحو مطلق) به گونه ای کاملا برکنار از تاثیر تعالیم حکمی، صحّه گذاشت؟ یا نه؛ هرقدر هم که قرآن شناسی، بر آیات خود قرآن استوار و درون متنی باشد، تاثیرِ آموزه های فلسفی بر آن، به کلی قابل حذف از فرایند شناخت وحی نبوده و ادعای «کاملا قرآن بنیاد» بودن آن، به کلّی فارغ از هرگونه تاثیرگذاری زمینه های تعقّل فلسفی، قابل تأمّل و احیانا تردید است؟ بدیهی است پاسخ این پرسش، هرچه باشد، به طور مستقیم به امکان یا استحاله «تفسیر قرآن صرفا به خود قرآن» نیز قابل تعمیم خواهد بود؛ زیرا منهج تفسیری مزبور، بر شناخت قرآن به قرآن، مبتنی و به آن مشروط است.