مطالب مرتبط با کلیدواژه

قرآن شناسی


۱.

باز شناسی قواعد تأویل قرآن کریم با تأکید بر آراء صدر المتألّهین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تأویل قواعد تأویل قرآن شناسی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۲۱۷
 درتأویل قرآن، حقایقی که از دید ظاهری در تفسیر متن پنهان است، آشکار می شود. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در قرآن شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. این مبانی قابل طبقه بندی به صورت قواعد است. هدف این مقاله استنتاج این مبانی و قواعد به عنوان مقدمه ای بر تأویل های اوست که با روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا به استنتاج و بررسی ده قاعده می پردازد. محور قواعد اصلی استخراج شده عبارتند از تناظر قرآن و هستی، مراتب معنایی قرآن، نظریه قصدیت، بطون طولی دین (نافی نظریه تعدد قرائت ها)، درک عقلی در امتداد درک وحیانی، نسبت دین و فلسفه، هماهنگی تشریع و تکوین، جری و تطبیق، تفسیر قرآن به قرآن و نگاه مستقل به آیات قرآن که از منظرهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. با دانستن این اصول در آثار تفسیری ملاصدرا بهتر می توان منطق تأویل های او را در بعد قرآن شناسی درک کرد. این مقاله، منطق تأویل از منظر قرآن شناسی صدرایی است که مسأله ای نو به شمار می آید. اهمیت این مسأله در گشودن افقی نو در فهم تأویل قرآن است و ضرورت آن پاسخ به اشکالاتی است که بر این گونه تأویل ها می شود و آن ها را فاقد پشتوانه عقلی دانسته و از مقوله ذوقیات و تجربه شخصی غیر قابل انتقال به دیگران می داند.  
۲.

نقش عقل و تفکّر عقلی در شناخت قرآن به قرآن (مطالعه موردی: قرآن شناختِ آیت الله جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۲۴
علامه سید محمدحسین طباطبایی، نویسنده تفسیر المیزان، مفسر معروف قرآن کریم در تاریخ معاصر ایران و تشیع است. او مدعی است که در کتاب خود، شیوه تفسیر قرآن به قرآن را به کار گرفته است. از میان شاگردان وی، بیشترین اهتمام به رشته تفسیر را در تدریس و تالیف، آیت الله عبدالله جوادی آملی، داشته است. ایشان نیز مدعی ست که به شیوه استاد خویش، قرآن را تفسیر کرده است. شرط لازم ورود به حوزه تفسیر به شیوه پیش گفته، شناخت قرآن به روش «قرآن بنیاد» است. از این رو، او مجلد نخست از مجموعه چندین جلدی تفسیرِ موضوعی خود را «قرآن در قرآن» نامیده است. دعوی وی در کتاب یادشده، این است که به «قرآن شناختِ قرآن بنیان» پرداخته، و از این رهگذر، بر شیوه تفسیر «قرآن به قرآن» استدلال کرده و اسلوب مزبور را بر پایه آن استوار ساخته است. مطالعه این اثر، نشان دهنده کامیابی های قابل توجه نویسنده در اتخاذ روش یادشده در قرآن شناسی است که دستاوردهای مهمی برای وی به ارمغان آورده است. با توجه به این که آیت الله جوادی آملی، همچون استاد خویش، به موازات تحقیقات گسترده تفسیری، سالیان متمادی اهتمام ویژه ای به تدریس و تالیف در سطوح عالی فنّ حکمت اسلامی نیز داشته است، مقاله حاضر در پی بررسی این مطلب است که آیا «قرآن شناسیِ قرآن محور»ِ ایشان، به گونه ای کاملا عاری از دخالت آموزه های حِکمی و تنها مستند به متن آیات وحی به انجام رسیده است؟ آیا می توان بر دعوی «قرآن بنیان» بودن این روش (به نحو مطلق) به گونه ای کاملا برکنار از تاثیر تعالیم حکمی، صحّه گذاشت؟ یا نه؛ هرقدر هم که قرآن شناسی، بر آیات خود قرآن استوار و درون متنی باشد، تاثیرِ آموزه های فلسفی بر آن، به کلی قابل حذف از فرایند شناخت وحی نبوده و ادعای «کاملا قرآن بنیاد» بودن آن، به کلّی فارغ از هرگونه تاثیرگذاری زمینه های تعقّل فلسفی، قابل تأمّل و احیانا تردید است؟ بدیهی است پاسخ این پرسش، هرچه باشد، به طور مستقیم به امکان یا استحاله «تفسیر قرآن صرفا به خود قرآن» نیز قابل تعمیم خواهد بود؛ زیرا منهج تفسیری مزبور، بر شناخت قرآن به قرآن، مبتنی و به آن مشروط است.