مطالب مرتبط با کلیدواژه

پساتجدد


۲.

بررسی و نقد مؤلفه های معنویتِ پسا تجدّدی از منظر معنویت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معنویت اسلامی مؤلفه ها پساتجدد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۵۲۷
یکی از شاخصه های اصلی دوره پساتجدد، رشد روزافزون معنویت خواهی و به دنبال آن، شکل گیری جنبش های نوپدید معنویت گراست، اما ارائه معنویت های نوپدید با مؤلفه هایی که برای آن تعریف شده است به ویژه تأکید بر انسان مداری و عرفی گروی صلاحیّت و نیز توانایی مدّعیان این معنویت ها را در پاسخ به نیاز معنویت خواهی انسان، با تردید های جدّی مواجه ساخته است. سؤال اصلی این است که: معنویت های دوره پساتجدد با کدامین برهانِ عقلی یا نقلی، مدعیِ پاسخ به نیاز معنوی انسان معاصرند؟ نوشتار حاضر درصدد است با واکاوی مؤلفه های معنویت های دوره پست مدرن و مقایسه آن با مؤلفه های معنویت اسلامی، عیار راستی مدعیات این نوع معنویت ها را با سنجه معنویت اسلامی بسنجد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانه ای است که در آن با استفاده از دو عنصر توصیف و تحلیل به این نتیجه دسته یافته که معنویت اسلامی قادر به ارائه نسخه ای جایگزین برای این نوع معنویت هاست؛ معنویتی که به دلیل سرچشمه گرفتن از وحی و برخورداری از پشتوانه مستحکم عقل، افزون بر جلب اعتماد پیروان خود، ثمربخش بودنِ اجرای دستورالعمل های خود را تضمین می کند.
۳.

مطالعه انتقادی نظریههای غربی قانون طبیعی در دومین مرحله احیای آن در دوره پساتجدد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قانون طبیعی دومین مرحله احیا پساتجدد کاتولیک پروتستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۵۵
قانون طبیعی دلیل اصلی حقوق طبیعی بشر است. قانون طبیعی در مشهورترین تفسیر خود فرمانهای عقل عملی درباره رفتارهای اختیاری بشر برای رسیدن به خوشبختی همیشگی است. پیشینه مباحث مربوط به قانون طبیعی در غرب به قرن ششم پیش از میلاد مسیح(ع) بازمیگردد. در این تاریخ طولانی پرفراز و نشیب، قانون طبیعی همواره دستخوش خوانشهای گوناگون بوده است. با سلطه پوزیتیویسم بر اندیشه فیلسوفان قرن 19 میلادی، قانون طبیعی بهکلی به محاق رفت و در قرن بیستم، در دوره پساتجدد، دوباره در سه مرحله احیا شد. این مقاله نظریههای قانون طبیعی را در دومین مرحله احیای آن بررسی میکند. این نظریهها در دو گروه آرای کاتولیک و پروتستان دستهبندی میشوند. کاتولیکها توجه به آموزه قانون طبیعی را برای اخلاقی کردن قوانین وضعی در جامعه لازم میدانستند. پروتستانها تا اندازهای نسبت به قانون طبیعی به عنوان اخلاق عینی (و نه ذاتیِ) سکولار محتاط بودند. افزون بر کاستیهای مختص هر نظریه، اشکال مشترکی که هر دو دسته نظریه دارند آن است که اطلاق نام قانون طبیعی به عنوان مقسمی برای تقسیم آن نظریهها به دو دسته کاتولیک و پروتستان از نوعِ اطلاق لفظ مشترک بر دو مفهومی است که هیچ وجه مشترکی ندارند و این تقسیم بهلحاظ علم منطق امری نامقبول است.روش پژوهش در این مقاله روشی ترکیبی (نقلی-عقلی-انتقادی) است.