مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
ناهشیاری
هشیار و ناهشیار در روان تحلیل گری و مقایسه آن با اندیشه های علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی مفاهیم هشیار، پیش هشیار و ناهشیار از نگاه روان تحلیل گران و مقایسه آن با اندیشه های علامه طباطبائی است. بدین منظور به منابع معتبر در زمینه رویکرد روان تحلیل گری و آثار علامه طباطبائی مراجعه گردید. سپس، با روش توصیفی- تحلیلی بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید. یافته های پژوهش، نشان می دهد که از نظر روان تحلیل گران، روان دارای سه سطح ناهشیار، پیش هشیار و هشیار است و بسیاری از فرایندهای روان شناختی به صورت ناهشیار اتفاق می افتد. همچنین، هشیاری از نظر علامه به معنی علم به علم، پیش هشیاری به معنی نسیان و ناهشیاری به فرایندهایی اشاره دارد که موجب حصول علم به علم، در قلمرو آگاهی حضوری یا حصولی دشوار می شود. از نظر علامه، شماری از ادراکات و افعال انسان، بدون علم به علم، صورت می پذیرد که به یک معنی، می توان آن را «ناهشیار» نامید، ولی رویکرد علامه بیشتر با نظریه شناختی در ناهشیار، هماهنگ است، نه روان تحلیل گری. شباهت ها و تفاوت هایی بین کهن الگوی خدا در نظریه یونگ و خداشناسی و خداجویی فطری در نظریه علامه وجود دارد. در مجموع، ناهشیاری از نگاه علامه، به معنی ناآگاهی از علم یا بی توجهی به شناخت می باشد.
سطوح بازنمایی تجربه فنا از منظر راوی غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
فنا اگرچه در معنی لغوی نابودی است لیکن در مسیر عرفان، مرتبه بلندی از معرفت است که در محضر دوست، تجلی می یابد. هرکدام از عرفا، نظری و عملی، به این موضوع پرداخته اند. حکایات شورانگیزی از بزرگان عرفان نقل شده است که هر کدام اعتبار ایشان و نیز مفهوم واقعی فنا را بازمی نماید. بعد از جستجویی مفصل در جهان شگفت عرفا و یافتن نمونه هایی از نظریه های عرفا و صاحب نظران در تعریف و تعابیر ایشان در موضوع فنا، و پس از آن یافتن نمونه هایی از حکایات و تجربه های عملی فنا که در کتب و متون معتبر عرفانی نقل شده است، به غزلیات شمس رو کرده ایم. از خود بی خود شد ن های مولانا جلوه ای از فنا است که از انتخاب اوزان ضربی و طرب انگیز، قافیه های مکرر میانی، برهم زدن قواعد زبان و حتی قالب شعری، هنجارشکنی های ریز و درشت زبانی و شعری، بیان پارادوکسی، تا ایجاد فضاهای وهم انگیز و اصطلاحات سوررئال را شامل می شود. برای هر کدام مصادیقی در غزل مولانا جستیم و در دسته بندی منظم قرار دادیم. راوی غزل های مولانا در سه موضع، با فنا مقابل می شود: هشیار، نیم هشیار و ناهشیار. راوی هشیار غزل ها آگاهانه و منطقی، از فنا می گوید و مریدان را آموزش می دهد وبه تعبیری به شکل نظری از فنا می گوید و شرایط و جزئیات آن را بازمی نماید. راوی نیم هشیار این غزل ها می داند و از دانایی خود با حالی شیفته وار سخن می گوید؛ در واقع، در میانه هشیاری بارقه هایی از ناخودآگاه او می درخشد. اما راوی ناهشیار غزل های مولانا، لحظه ناگفتنی حضور و دیدار را مستحیل و از دست رفته روایت می کند. در این لحظات است که خواننده غزلیات شمس با لحظاتی شگفت و بی سابقه روبرو می شود؛ لحظاتی سرشار از حیرت و گیج کننده. نهایتا تنوع شگفتی در غزلیات شمس ایجاد می شود که بخشی از هنجارشکنی های مولانا در قالب و وزن و قافیه و زبان را در برمی گیرد.