مطالب مرتبط با کلیدواژه

حب ذاتی


۲.

پژوهشی در یادداشت علامه رفیعی قزوینی پیرامون «حقیقت غایت مطلوب در ایجاد عالم »(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم عنایی غایت حب ذاتی ایصال نفع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۳ تعداد دانلود : ۵۹۶
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرموده اند. اولین یادداشت در باره تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در باره غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت الهی از آفرینش دانسته اند. این دو نظر مورد انتقاد حکما واقع شده است. از نظر حکما نفی هر گونه غایت مستلزم ترجیح بدون مرجح است و ایصال نفع به غیر نیز فاقد شانیت غرض است. از سوی دیگر تعابیر حکما در غایت الهی متفاوت است. برخی آن را ""علم الهی به نظام خیر"" و برخی ""ذات مقدس الهی"" و برخی صرف ""جود و احسان"" معرفی کرده اند. با این همه، بازگشت همه این تعابیر به حقیقت واحد ذات الهی است. این مقاله درصدد پژوهش در این مبحث منطبق بر یادداشت علامه رفیعی قزوینی است.
۳.

تحلیل وجودشناختی «خوددوستی» به مثابه خاستگاه کنش گری انسان نزد صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس خاستگاه عمل حب ذاتی اظهار کمالات وجودی نیاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۸۹
سخن از مبدا نخستین صدور عمل یا کنشگری در فلسفه اسلامی، سابقه ای طولانی در مباحث نفس شناسی دارد و دیدگاه رائج، ادعای آغازیدن عمل از شناخت و تصدیق به فایده است. صدرالمتألهین اما بانظر به مبانی متفاوت خود در هستی شناسی و نفس شناسی، دیدگاه های دیگری را آشکار می سازد که با ایده تشکیک وجودی وی، سازگار است. این جستار درصدد است تا با تحلیل وجودی و نه صرفا مفهومیِ مبادی صدور فعل، «خاستگاه نخستین و اصیل» کنشگری در نفس بر اساس چارچوب فکری صدرالمتألهین را آشکار نماید. این خاستگاه که پس از تحلیل مواضع وی مخصوصا در تشبیه «صدور اعمال در نفس» به «آفرینش هستی در باری تعالی» و همچنین مقایسه مواضع وی با دیدگاه عارفان به دست می آید، می تواند ایده حب ذاتی یا خوددوستی در کنشگری نامیده شود. خاستگاه کنشگری در پرتو این ایده، میل به اظهار کمالات وجودیِ ذات و حبِّ به تفصیل درآوردنِ آنها در سطح رفتار بیرونی است و عمل یا کنش نیز چیزی جز ذاتِ آشکارشده در سطح صفات انسانی و سپس در سطح رفتار طبیعی نیست. این ایده همچنین در نگاه و تحلیلی معکوس، سبب فهم عمیق تر مقوله «نیاز» و چگونگی پدیدارشدن آن نیز می گردد.