مطالب مرتبط با کلیدواژه

الهیات عرفانی


۱.

الهیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توحید کثرت معرفت شهودی تجلی صفات وحدت ظهور اسماء الهیات عرفانی ذات حق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹۸ تعداد دانلود : ۶۸۵
الهیات عرفانی در مقابل الهیات عقلی طبیعی و وحیانی تاریخی است. الهیات طبیعی، خداشناسی عقلی، الهیات وحیانی، خداشناسی نقلی و الهیات عرفانی، خداشناسی شهودی است. الهیات عرفانی در اسلام در عین اینکه شهودی است از یکسو از تحلیل عقلی بهره میبرد و از سوی دیگر از چراغ هدایت وحی نور میگیرد. حاصل بهره گیری از عقل، نقل و کشف الهیاتی است که گرچه روش، ساختار، مفاهیم و تبیین ویژه خود را دارد اما در هماهنگی با عقل و شرع است. عارف با سلوک عرفانی برگرفته از شریعت بنوعی معرفت بیواسطه و بصیرت قلبی نسبت به خداوند میرسد که بینیاز از استدلال عقلی بر اثبات وجود خدا میشود. او به معرفت بیواسطهیی از خدا میرسد که نیازی بوساطت هیچ موجودی ندارد. و به چنان مرتبهیی از یقین میرسد که گرد هیچ شک وهمی بر دامنش نمینشیند. چون ذات خدا مطلق و نامتناهی است و نیل به آن برای احدی میسور نیست، عمده مباحث الهیات عرفانی پیرامون اسماء و صفات حق تعالی است. از اینرو محور الهیات عرفانی در اسلام کاوش در اسماء و صفات است و چون عالم چیزی جز تجلی اسماء حق نیست خداشناسی عرفانی در عین حال جهان شناسی نیز هست. کوشش نگارنده در این مقاله ارائه تحلیلی اجمالی از این مکتب الهیاتی است.
۲.

ماهیت و دلالت تجربه دینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تجربه دینی الهیات عرفانی احسا س عینیت برهان تجربه دینی دین وحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۳۶۳
در باب تجربه دینی مباحث مهمی مطرح است، اما مهم ترین مباحث در این زمینه بر محور سه مسیله است: چیستی تجربه دینی، ارزش معرفت شناختی تجربه دینی به طور عام و ارزش الهیاتی تجربه دینی به طور خاص. در این پژوهش به اختصار این سه مسیله بررسی خواهد شد و تفاوت نگاه غربی و اسلامی به مسیله تجربه دینی و نقش متفاوت این پدیده در دو سنت یادشده خاطرنشان خواهد گردید. جان کلام این است که تجربه دینی برای صاحب تجربه ممکن است از ارزش معرفتی بالایی برخوردار باشد، اما کسانی که فاقد چنین تجربه ای هستند، الزام منطقی به قبول دستاوردهای آن ندارند؛ گرچه چنین تجربه هایی می توانند نقش تأییدی و الهام بخشی داشته باشند. برخی متألهان غربی تجربه دینی را گوهر دین پنداشته و برخی دین را مبتنی بر آن دانسته اند، اما در سنت اسلامی از تجربه دینی برای فهم عمیق تر دین و نیل به درجات بالاتری از ایمان سود جسته اند.
۳.

روش اشراقی بوناونتورا در شناخت و نیل به خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لهیات بوناونتورا الهیات عرفانی اشراق عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۷
در الهیات، ما بیشتر با رویکردهای کلامی و فلسفی و راه یابی به عالم ربوبیت از طریق عقل و نقل مواجه هستیم. اما برخی از الهی دانان این رویکرد را ناکارامد دانسته، الهیات را با رویکرد عرفانی و اشراقی به پیش می برند. این رویکرد در همة ادیان طرفدارانی دارد و بر این باور است که الهیات صرفاً تبیین و توصیف آموزه های الهیاتی و در مرحلة بعد اثبات آن از طریق عقل و نقل نیست؛ بلکه مقصد و مقصود، شناخت و نیل به جانب حق تعالی، آن هم به واسطة اشراق الهی است. از پیروان این رویکرد در جهان مسیحیت، به پیروی از آگوستین، بوناونتورا (Bonaventure)، الهی دان مدرسی قرن سیزدهم است. بوناونتورا بر این باور است که بدون نور ایمان و اشراق الهی، هیچ نظام الهیاتی متقنی نمی توان به وجود آورد؛ یعنی انسان بدون اشراق خداوند توان شناخت و نیل به هیچ حقیقتی را ندارد.
۴.

بازتاب عرفان دیونوسیوس مجعول در اندیشه ماریون: گذار از هستی شناسی آنالوژیک آکویناس به پدیدارشناسی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماریون الهیات عرفانی دیونوسیوس مجعول آکویناس پدیدارشناسی عشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
در این نوشتار رویکرد ماریون به هستی شناسی آکویناس بررسی می شود. ماریون با بررسی مبانی رویکرد تشابهی آکویناس در الهیاتِ عرفانی دیونوسیوس مجعول نشان می دهد که آکویناس انتوتئولوژیست نیست. ماریون علاوه بر این رویکرد سلبی، از پدیدارشناسی عشق به عنوان بدیل ایجابی برای ارتباط با خداوند استفاده می کند. به نظر او تجربه عاشقانه، آیکون یا تمثال ارتباط با خداوند است. او انکشاف الهی را محل تلاقی «پدیده اشباع شده»  و آیکون می داند. در تشابه (آنالوژی) به تفاوت مطلق وجود خداوند و مخلوقات و عدم اشتراک معنوی وجود پی می بریم ولی عشق در مورد خداوند و انسان ها از اشتراک معنوی برخوردار است. ماریون علاوه بر تحلیل پدیدارشناسانه عشق به عنوان زمینه ای برای فهم ارتباط خدا با جهان و انسان، از وجه نفس الامری و آفرینندگی عشق نیز غافل نیست. او معتقد است که برخلاف نگرش هایدگر، ندا یا دعوتِ «رویداد از آنِ خود کننده» ناظر به وجه سوبژکتیو آن است. درواقع ماریون به جای اینکه هستی را امری غیر شخصی بداند، حقیقت هستی را سوژه ای متعالی می انگارد که آدمی را به سوی خود فرامی خواند. الهیات ماریون می تواند برای فلاسفه دین تحلیلی که به دنبال آرمان ضرورت، کلیت و عینیت هستند و از تجربه شهودی و اخلاقی دین غفلت می کنند، منشاء بینشی نوین باشد.