
مطالعات اسلامی زنان و خانواده
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال 4 پاییز و زمستان 1396 شماره 7 (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزههای تخصصی:
کار خانگی از اوایل قرن بیستم وارد مباحث پژوهشگران گردید و از آن پس پیشنهادات متعددی به منظور احتساب آن به عنوان فعالیت مزدی مطرح شد. در فقه اسلامی، کار خانگی مانند عمل و اقدام اختیاری هر کسی قابلیت احتساب به عنوان کار مزدی را دارد؛ اما تا کنون تنها مبنای معرفی شده برای اثبات آن از طرف فقها و حقوق دانان، قاعده حرمت مال مسلم بوده که مبتنی بر روایات است. در این پژوهش، افزون بر توسعه مبانی به سه قاعده اتلاف، غرور و لاضرر به آیات جزاء سیئه، لاضرر و اعتداء نیز استناد شده است که امکان استدلال را برای تمام مذاهب اسلامی فراهم می کند. یافته های مقاله این است که به دلایل ذیل، عدم پرداخت اجرت خدمت به زن موجب اعتداء، ظلم و ضرر به زن است: 1. کارخانگی زن مالیت دارد؛ 2. زن به امید شراکت در اموالِ مرد و ادامه زندگی اقدام به انجام کار خانگی می کند؛ 3. سکوت زن علامت قصد تبرع نیست؛ 4. توقع مرد از زن برای انجام کار خانگی، بهترین اماره بر آمر بودن مرد است؛ 5. عدم پرداخت اجرت المثل کار خانگی، از مصادیق ضرر به زن و ظلم به او محسوب می شود. روش تحقیق در این مقاله، روش متداول استنباط از ادله دینی و هدف نیز توسعه در دلایل و مستندات شرعی اجرت المثل است تا تراکم دلایل بر این حکم شرعی اعتماد بیشتری برای قانونگذار پدید آورد.
موضوع شناسی «غیبت زوج» و «ترک روابط خانوادگی» در نظام حقوقی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحکیم خانواده نیازمند روابط پایدار زوجین بوده، فقدان حضور زوج، آسیبی قابل توجه به نهاد خانواده وارد می کند. ترک روابط خانوادگی و غیبت در مفهوم «حضور نداشتن زوج در کانون خانواده» مشترک، ولی در احکام مترتب بر هریک با هم متفاوت اند. در نتیجه، لازم است به موضوع شناسی و تعیین قیود هریک پرداخته شود تا مقررات اختصاصی هریک در شرایط مقتضی و به ویژه در موارد طلاق به درخواست زوجه اعمال گردد. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی - کتابخانه ای ثابت می کند ترک عبارت از عدم حضور و محقق نشدن سکونت مشترک و معلومیت محل سکونت زوج و غیبت عبارت از عدم حضور و نامعلوم بودن محل سکونت زوج و نامعلوم بودن حیات اوست.
ظرفیّت وجودی حضرت معصومه(س) در معنابخشی مثبت به زندگی دختران ناامید از ازدواج: عصمت به مثابه اَبَرحیثیتی دخترانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حضرت معصومه(س) به دلیل تجرّد قطعی که در ادبیات مطالعات زنان با عنوان «ناامیدی از ازدواج» شناخته می شود در میان دختران خاندان اهل بیت(ع) دختری متفاوت است. 28 سال زندگی بدون همسرِ دختری که مرقد والایش کانون خاکساری بزرگان تاریخ اسلام است، می تواند به مثابه الگوی «زندگی فارغ از همسر به ناچار یک زن مسلمان» در نظر گرفته شود. ازدواج، معروفی بزرگ و مستحبی مؤکّد است که بر تجرّد برتری دارد؛ امّا اگر در شرایطی غیر ارادی دختری نتوانست برای دورانی از زندگی یا تا آخر عمر ازدواج کند، آیا در سبک زندگی اسلامی، «الگویی» استاندارد و الهام بخش از تجرّد وجود دارد یا عدم ازدواج را باید مساوی با افولی همه جانبه تلقّی کرد؟ مقاله پیش رو با دلالت به ظرفیّت های شخصیّتی حضرت معصومه(س)، تلاش دارد تا الگویی اسلامی را در زمینه «تجرّدهای دخترانه به ناچار» برجسته کند. اطلاق صفت «معصومه» به حضرت از سوی اهل بیت(ع) و تبدیل شدن آن به مهم ترین دال شخصیّتی ایشان را می توان به مثابه راهبردی فرهنگی برای معنابخشی به «تجرّدهای دخترانه به ناچار» درک کرد. به این معنا که در فرهنگ اسلامی تلقّی اصلی از دختران ناامید از ازدواج بر مدار عفّت و طهارت ایشان شکل می گیرد و نه بالعکس. این نگاه در برابر رویکرد آسیب شناسانه مرسومی قرار دارد که ایشان را در معرض و مستعد نابهنجاری اخلاقی و اجتماعی ارزیابی می کند. بخش هایی از نظریه کنش متقابل نمادین به ویژه مفهوم «خودآیینه سانی» چارلز کولی در چارچوب نظری مقاله به کار گرفته شده است.
بررسی دیدگاه انتقادی فمینیسم رادیکال بر «منع سقط جنین در الهیات مردسالارانه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی یکی از استدلال های فمینیست های رادیکال بر جواز سقط جنین است که با نفی الهیات مردسالارانه کتب مقدس گره خورده است. آزادی زنان از ستم مردانه، یکی از مهم ترین آرمان های فمینیستی است که به ادعای فمینیست های رادیکال، شاخصه مهم حمایت از این آرمان، آزادی سقط جنین است. رادیکال فمینیست ها بیش از دیگر گرایش های فمینیستی از حق انتخاب زنان برای آزادی مطلقِ سقط جنین دفاع کرده اند. از نظر مری دیلی، رزماری رویتر و ویت بک، زن در الهیات کتب مقدس جایگاه پست و فرودستی داشته، از نظر جسمی و عقلانی موجودی ناقص معرفی شده است. در این دیدگاه، مردان کنترل کننده و مالک زندگی زنان هستند و زنان هیچ حقی درباره جنین ها و کودکان خود ندارند. به همین دلیل، فمینیست های رادیکال ضمن انتقاد از دیدگاه الهیاتی کتب مقدس، آزادی سقط جنین را گامی مهم برای رهایی زنان از ستم مردان دانسته، آن را اخلاقی می دانند. در مقاله حاضر استدلال این گروه از فمینیست های رادیکال بر جواز سقط جنین با روش تحلیلی و علّی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
چالش های آموزش اخلاق به نوجوانان و راهکارهای برون رفت از آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی از بنیادی ترین آرمان های ادیان الهی برای شکوفایی فردی و اجتماعی است. از چالش های برجسته این حوزه، متناسب نبودن سطح آموزش اخلاقی با سطح عملکرد اخلاقی به شمار می آید. این پژوهش برای پاسخ به این نیاز و با هدف بررسی چالش های آموزش اخلاق به نوجوانان در سه حیطه بستر آموزش، محتوا و روش، و نیز راهکارهای برون رفت از آن و با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. بر اساس دستاوردهای پژوهش، چالش ها در این سه حوزه عبارت اند از: 1. بستر آموزش: عدم توجه به هماهنگی خانواده و محیط های آموزشی، القائات نامناسب اجتماعی، خطاهای شناختی، عدم توجه به اقتضائات زمانی و مکانی و ... . 2. محتوا: ناهماهنگی آن با ظرفیت و اقتضائات نوجوانان، محتوای دانش افزا و نه عملیاتی محور، بی توجهی به پیش نیاز ها، عدم توجه به اصل تدریج و ... . 3. روش: استفاده از روش های غیرفعال، تأکید بر ارتقای شناختی، به کار نگرفتن روش های متنوع و خلاق، شرکت ندادن نوجوانان در فرایند آموزش، عدم انعطاف در شیوه ها متناسب با شرایط و ... . این پژوهش برای برون رفت از این آسیب ها، هماهنگ کردن مراکز آموزشی، فضا سازی اجتماعی، تدوین برنامه منظم و منسجم در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری، استفاده از روش های فعال، توجه به اقتضائات زمانی و مکانی نوجوانان، به کارگیری فناوری نوین و ... را پیشنهاد داده است.
عمومیت ملاک و معیار جواز اسقاط جنین معیوب قبل و بعد از دمیدن روح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سقط جنین بر اساس حکم ثانوی شریعت اسلام، راه درمانی برای جنین معیوب به عنوان یک معضل انسانی در شرایط ویژه است. این اثر با بررسی احتمالات موجود در مسئله سقط جنین و تحلیل ادله اولی و ثانوی که حاصل آن حرمت سقط جنین به عنوان اولی و جواز آن در شرایط ویژه است، به این نتیجه دست یافت که اگر ادله عسر و حرج و لا ضرر به عنوان عناوین ثانوی قادرند جواز سقط جنین معیوب را پیش از چهار ماهگی و دمیدن روح در جنین به دست دهند، چه بسا بتوانند جواز سقط را بعد از این زمان نیز نتیجه دهند. با توجه به اینکه جنین از بدو پیدایش قابلیت و استعداد انسان شدن را دارد و در هیچ مرحله ای خالی از این قوه نیست، از بین بردن آن در هر مرحله، چه روح داشته باشد یا نه، با ضایع کردن حیات یک انسان برابر است و صرف حلول روح نمی تواند فارق مناسبی برای تغییر حکم حرمت سقط باشد. در نهایت، یا جواز سقط به دلیل حرج و ضرر مربوط به تمام دوران جنینی است یا اساساً در هیچ مرحله ای نمی توان به جواز سقط جنین حکم داد.