چکیده

قدرت های استعماری به طرق مختلف دنبال منافع و اهداف خود در کشورهای ضعیف بودند. از آنجا که مسئله دین و مذهب به عنوان سدی محکم در مقابل اهداف بیگانگان قرار داشت؛ لذا شیوه فرقه سازی را در جهت تضعیف دولت ها به کار بردند. آنان فرقه بابیت یکی از شاخه های فرقه شیخیه را توسط محمدعلی باب در ایران دوره قاجاریه به وجود آوردند. پس از مرگ محمدعلی، پیروان او مسبب شکل گیری مشکلاتی در ایران می شوند از جمله یکی از این اقدامات ترور ناصر الدین شاه بود. برخی از عوامل ترور به دستور شاه کشته و برخی دیگر با حمایت روسیه تزاری به عراق قلمرو عثمانی تبعید و انتقال یافتند. گروه بابی که بر اثر اختلافات به دو گروه ازلی و بهایی تقسیم شدند، با وجود تبعید به ایجاد کارشکنی هایی مانند درگیری با جماعت شیعه، تماس با کشورهای خارجی، دخالت در امور سیاسی کشور ایران، جاسوسی و خیانت بر ضد امپراتوری عثمانی و... پرداختند، که این اعمال تأثیراتی بر جامعه ایران و عثمانی بر جای گذارد. این مقاله در نظر دارد با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به بررسی عملکرد مخرب بهائیان در وضعیت سیاسی و اجتماعی عثمانی تا فروپاشی و ایران دوره قاجار تا بعد از کودتای اسفند سال 1299 ه.ش. بپردازد.

تبلیغات