دانش های بومی ایران
دانش های بومی ایران سال ششم بهار و تابستان 1398 شماره 11 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شیرسنگی، تندیس و مجسمه ای ساخته از سنگ است که در فرهنگ بختیاری ها کاربرد و کارکرد متنوّعِ فرهنگی، هنری، ادبی، اجتماعی و اقتصادی دارد. در نقاط سردسیری و گرمسیری بختیاری این پیکره تنومند و با هیبت را روی مزار کلانتران، خان ها، شهیدان، دلاوران، جوانان و بزرگ مردان قوم می گذارند. گونه ها و تیپ های مختلف بردشیر (شیرسنگی) با توجّه به نحوه ساخت، ابزار، تجربه استادان و روند آماده سازی، اندازه ، شکل (ریخت)، نگاره های حکاکی(نقش) و گونه های مختلف واقعی(تیپ رئال) و انتزاعی تا نصب و آداب و رسوم آن، در سراسر منطقه بختیاری موجب شد که نگارنده علاوه بر کارکردهای مادی و معنوی، به ویژگی های این پیکره در دانش بومی و فرهنگ عامّه هَموندان بختیاری بپردازد و جایگاه این هنر دیرین ایرانی را در دوره معاصِر نمایان کند. این مطالعه بر مبنایِ پژوهش میدانی و گفتگو با استادان سازنده این هنر-صنعت بومی تدوین و گاهی نیز به اسناد و مدارک کتابخانه ای استناد شده است. برای این منظور با مصاحبه و جمع آوری اطلاعات لازم، ضبط گونه های فرهنگ و ادبیّات شفاهی نمونه هایی از آفریده ها و عقاید مردمی در فرهنگ مردم(فولکلور) و هنر ایرانی جستجو شد که برای تحقیقات مردم شناسی، قوم نگاری و مطالعات فرهنگی-ادبی عشایری موثر باشد.
سنجاق های میله ای عصر آهن ایران و کاربردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجاق های میله ای در میان یافته های فلزی محوطه های استقراری، مذهبی و قبرستان های عصر آهن ایران به فراوانی یافت شده اند. با توجه به فراوانی این ساخته ها این سوال مهم مطرح می شود که این سنجاق ها چه کاربرد یا کاربردهایی داشته اند؟. در منابع، این دست ساخته ها اغلب با عنوان کلی «سنجاق» معرفی شده اند و یا این که بدون بحث علمی، به کارکردهای مختلفی از جمله سنجاق لباس، سنجاق مو، اشیاء نذری و نمادین، ابزار دفاعی و سنجاق کفن اشاره کرده اند. در این پژوهش تلاش گردیده با استفاده از مطالعات باستانشناسی، قوم باستان شناسی و به شیوه توصیفی و تحلیلی، کاربردهای مختلف این دست ساخته ها مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس نتایج حاصله سنجاق های مورد مطالعه با توجه به شکل و ابعاد و نیز محل کشف و استفاده، دارای کاربرد-هایی به عنوان سنجاق لباس، سنجاق مو، سنجاق تزیینی، دفاعی، نمادین، نذری، جادویی، آیینی و نیز کاربردهای مکمل و چندگانه بودند و یکی از کاربردهایی که قبل از این کمتر به آن اشاره شده و در این مقاله به آن پرداخته شده کاربرد آن به عنوان ابزاری برای مقابله با نیروهای شرور و نیز حیوانات موذی است که به نوعی تداوم استفاده از آن را می توان در جوامع سنتی و زردشتیان دوره قبل و معاصر مشاهده کرد.
درد و شیوه های التیام آن: مطالعه انسانشناختیِ دانش بومی و قومی منطقه موکریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مفهوم درد و نحوه التیام آن در منطقه موکریان کردستان پرداخته است. برای نیل به این هدف، دانش بومی و قومی موجود درباره درد، با توسل به روش های انسان شناختی و به طور خاص مردم نگاری، و حدود نه ماه حضور مستمر در میدان و انجام مشاهدات و مصاحبه با مطلعین کلیدی، مطالعه شده است. برای تحلیل داده ها از تحلیل روایت مبتنی بر مضمون و از مدل میلز و هابرمن استفاده شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهند به رغم وجود درمانگران مختلف محلی و سنتی در منطقه موکریان، و مدیریت و درمان درد و بیماری با شیوه ها و شگردهای مخصوص به خودشان، درد به عنوان مسأله ای سخت، برای مردمان قوم کرد امری غیر قابل پذیرش و شخصی است، و آنها برای ابراز آن عمدتاً از استراتژی انکار استفاده می کنند و این در غالب داستان ها، روایت ها، و ضرب المثل ها منطقه نیز قابل مشاهده است. شرایط زیست محیطی موکریان زمینه را برای پرورش افراد قوی، نستوه و دلاور مهیا می کند و فرهنگ هم داستان با این شرایط هرگونه ضعف و ناتوانی را نهی می نماید، لذا مردم در شرایط درد و بیماری از خود ضعف نشان نمی دهند؛ چون سر خم کردن در برابر درد با ارزش های مردانگی منطبق نیست.
پژوهشی بر دانش بومی سفال«کلپورگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی فرآیند تولید هنر سفالگری "کلپورگان" با رویکرد مردم شناسی هنر می پردازد و به دنبال پاسخ به این پرسشهاست که:1.چه دانش بومی در شیوه ساخت این سفالینه ها نهفته است؟2.اطلاعات و اصطلاحات بومی رایج در ساخت آنها چیست؟"کلپورگان" روستایی مرزی در استان سیستان و بلوچستان که به سفالینه ها و استمرار شیوه سنتی ساخت آنها مشهوراست. فعالیت سفالگری این منطقه تنها توسط زنان، به روش دست ساز با ابزار ساخت بومی ، نقش پردازی ذهنی و با تولید و توزیع اندک در حال اجراست. زنان حرفه سفالگری را اجدادشان آموخته و این دانش بومی تولید سفال را به عنوان یک فرهنگ شفاهی نسل به نسل حفظ کرده و انتقال داده اند. واژه ها و نام های بومی و محلی برای نقوش وابزار کار بخشی از هویت فرهنگ بلوچ و منزلت شغلی این هنر محسوب می شود.نقش مایه هایی که هر کدام بازنمودی از فرهنگ،آداب و رسوم و طبیعت منطقه بلوچستان است. روش پژوهش در این مقاله میدانی و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه با مطلعین کلیدی و زنان سفالگر، عکسبرداری، فیلمبرداری انجام شده که برآیند آن تصویری مناسب از سنت سفالگری کلپورگان،شیوه های فرآوری مواد اولیه،مراحل ساخت و تولید را در بر می گیرد.
گیاه مردم نگاری گونه های خوراکی، دارویی و صنعتی مرتع خوش ییلاق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیاه مردم نگاری شاخه نوپا و برون رشته ای از حوزه دانش و فن آوری های بومی مردم شناسی است و واجد آفرینندگی های ارزشمندی در حوزه دانش سنتی مرتبط با گیاهان است؛ لذا در این مطالعه دانش بومی گیاهان، مرتع خوش ییلاق استان گلستان مورد بررسی قرار گرفته است. ثبت اطلاعات به صورت گفتگو به هر دو شیوه مصاحبه در محل زندگی بومیان و مشاهده مشارکتی در محل رویشگاه گیاهان انجام شد. مصاحبه شوندگان به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در این تحقیق گونه های گیاهی متعلق به 17 خانواده که تعداد بیشتری از افراد بومی آن را شناخته و به خواص آن واقف بودند انتخاب شدند. از 30 گونه گیاهی انتخاب شده، 17 مورد آن استفاده خوراکی دارویی، 10 مورد استفاده دارویی و 3 مورد کاربرد دارویی و صنعتی داشته اند. نامگذاری محلی گونه ها تا حد زیادی منطبق با خصوصیات مورفولوژیک و نیازهای اکولوژیک گیاه بوده است. شناخت و پیش بینی زیستگاه گونه های گیاهی نیز از مهمترین اطلاعات کاربردی دانش بومی مردم خوش ییلاق بود. ایشان به انواع فرم های رویشی، اندام و فرایندهای گیاهی، خواص مختلف و شیوه استفاده از گیاهان به عنوان خوراک، دارو و ابزار و سرپناه آگاهی داشته و از آن در زندگی خود بهره می جویند.
دانش بومی سوخت های سنتی (مطالعه موردی: دهستانهای دوهزار و سه هزار شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوخت از همان آغاز زندگی جمعی یکی از نیازهای ضروری بشر بوده است. پس از کشف آتش و وابستگی به آن، انسان ها به مرور زمان با بکارگیری علوم و ساخت ابزارها، سوختهای مختلفی را کشف و به کار بردند. ساکنین دهستانهای دوهزار و سه هزار از توابع خرم آباد تنکابن استان مازندران هم از این موضوع مستثنی نبودند. این دهستانها با توجه به موقعیت جغرافیایی و کوهستانی در گذشته فاقد امکانات رفاهی بودند و ساکنین آنها با بهره گیری از تجارب و امکانات طبیعی موجود در محیط زندگی، اقدام به تهیه سوخت مورد نیاز خود می کردند. روش کار در این پژوهش مطالعه عمیق و ژرفانگر، حضور در میدان تحقیق و مشاهده مستقیم همراه با مشارکت و مصاحبه بوده که از مطالعه اسنادی وکتابخانه ای نیز استفاده شده است. همچنین با بکار گیری نظریه مکتب کارکردگرایی مالینوفسکی، سوختهای سنتی و تأثیر آن در سبک زندگی مردم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این راستا نتایج بدست آمده حاکی از این است که تهیه و ذخیره-سازی سوختهای سنتی، آداب و رسوم خاصی را در ساکنین این دهستانها نهادینه کرده بود. همچنین همکاری جهت تهیه سوخت با رعایت قوانینی نانوشته در این روستاها صورت میگرفت .