۱.
کلیدواژهها:
تاریخ تمدن عقلانی شدن روح اداره پیکره بندی مادی
در ادبیات اداره امور عمومی، بوروکراسی که در معنای اصیل وبری، به عنوان تیپ ایده آل، بر عرفی، قانونی و عقلانی شدن سپهر اداره دلالت دارد، معانی سیالی می یابد که غالبا با معنای اصیل آن متفاوت است. در این مقاله با بازخوانی تئوری اداره وبر از طریق ساختن یک نظام تاویل بر مبنای زندگی نامه، مساله، مفاهیم بنیانی، رهیافت و ساختار کلی متن او، بر ساخته «بوروکراسی» در بافت جمعی متن مورد مطالعه هرمنوتیکی قرار می گیرد، و با تمایز گذاری روح اداره از پیکره بندی مادی آن، چارچوب مفهومی لازم برای صورت بندی مساله اداره در جهان غیر غربی، فراهم می آید. بر این اساس فقدان روح اداره است که پیکره بندی مادی اداره را در جهان غیر غربی، بی معنا و غیر کارکردی می سازد.
۲.
کلیدواژهها:
مدل تعالی معیارهای غربالگری زمینه های قابل بهبود فرایند خود ارزیابی تصمیم گیری فازی
در حوزه بهبود و تعالی سازمانی مدل تعالی EFQM را می توان گذار از کثرت به وحدت در الگوها و رویکردهای مختلف متکثر موجود نامید. مهمترین کارکرد این مدل انجام خودارزیابی و شناسایی زمینه های قابل بهبود در یک سازمان می باشد. از آنجایی که سازمانها به ویژه آنهایی که از سطح بلوغ پایینتری در مدیریت کیفیت جامع برخوردارند هنگام استفاده از این مدل با انبوهی از زمینهای قابل بهبود مواجه خواهند شد، همواره انتخاب مهمترین و کلیدی ترین مساله ها که ارزش تخصیص منابع سازمان را داشته باشند چالش اصلی آنها می باشد. بنابراین سازمانها ناگزیر به غربال مساله های شناسایی شده برای یافتن مهمترین مساله های خود می باشند. هدف این مقاله معرفی یک الگوی غربالگری ریاضی هفت مرحله ای است تا سازمانهای صنعتی بتوانند به شیوه های نظام مند، مساله های مهمتر خود را انتخاب کنند. از آنجایی که فضای تصمیم گیری حاکم بر سازمانها عموما از نوع فازی است و معمولا داده ها در فرم مبهم سربسته مطرح می شوند. لذا برای آنکه این مدل با شرایط حاکم بر سازمانها تطبیق داشته باشد، الگوی پیشنهادی در فضای تصمیم گیری فازی طراحی شده است تا ضمن در نظر گرفتن زبان طبیعی محیط کسب و کار و استفاده از اطلاعات فازی موجود، بتوان تصمیمات لازم را برای اولویت بندی زمینه های قابل بهبود اتخاذ کرد.
۳.
کلیدواژهها:
استراتژی دیدگاه مبتنی بر منابع قابلیت استراتژیک تاپسیس
چرا در هر صنعتی، برخی از شرکتها در مقایسه با برخی دیگر سودآورترند و چرا عملکرد برخی از شرکتها مطلوب تر است؟ به سخن دیگر، مبنای مزیت رقابتی شرکتهای برتر چیست؟ از آنجا که در هر سازمانی، هدف غایی استراتژی رسیدن به مزیت رقابتی است، پاسخ به پرسشهای یاد شده، به تحلیل و بررسی فرایند برنامه ریزی استراتژیک نیاز دارد.بر اساس دیدگاه مبتنی بر منابع در عرصه مدیریت استراتژیک، همه منابع به مزیت رقابتی که در واقع کارکرد مورد انتظار برنامه ریزی استراتژیک است نمی انجامد. به عبارتی، اثربخشی منابع در کسب موفقیت سازمان یکسان نیستند. منابع در چارچوب زنجیره ارزش، به قابلیت، سپس به شایستگی محوری و سرانجام به مزیت رقابتی تبدیل می شوند. هدف این پژوهش طراحی الگویی برای شناسایی، ارزیابی و تعیین قابلیتهای استراتژیک است. قابلیتهای مورد نظر در پنج حوزه در صنعت خودروسازی شناسایی شده اند؛ سپس با تعیین معیارها و شاخصهای مرتبط با آنها، از رهگذر پژوهشهای میدانی و فن دلفی و با استفاده از فن تعیین رجحان ترتیبی با تشابه به پاسخ آرمانی (تاپسیس) ماتریس قابلیتها تشکیل شده است. این ماتریس وضعیت قابلیت هایی را که می توانند خاستگاه مزیت رقابتی شرکت باشند، نشان می دهد. همچنین این ماتریس نشان می دهد کدام قابلیتها باید برای پویایی و بهبود در اولویت قرار گیرند، یافته های این بخش مبنایی برای تعیین شایستگی های محوری صنعت خودرو و در نهایت مزیت رقابتی هستند.
۴.
کلیدواژهها:
ارزش علایم تجاری انگاره علایم تجاری نگرش نسبت به علایم تجاری تداعی معانی از علایم تجاری
علایم تجاری می توانند وجه تمایز کالاهایی باشند که آن علایم بر رویشان قرار گرفته است. از این رو سنجش و محاسبه ارزش علایم مذکور از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله ارایه مدلی برای سنجش ارزش علایم تجاری از دیدگاه مصرف کنندگان است. در مدل پژوهش، عوامل بر اساس دو بعد ادراکی و رفتاری طبقه بندی شده اند و اثر آن عوامل بر یکدیگر و برارزش علایم تجاری مورد مطالعه قرار می گیرد. در این پژوهش پیمایشی، جمع آوری اطلاعات، با استفاده از پرسشنامه حضوری انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگرش به علایم تجاری، انگاره علایم تجاری و تداعی علایم تجاری از ابعاد ادراکی، و وفاداری به علایم تجاری و پرداخت اضافه قیمت از ابعاد رفتاری موثر بر ارزش علایم تجاری هستند.
۵.
کلیدواژهها:
امنیت اطلاعات مدیریت امنیت اطلاعات استانداردهای امنیت اطلاعات روشهای استقرار امنیت اطلاعات
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و سنجش تاثیر عواملی است که سیستم های اطلاعاتی سازمانها را با خطر سرقت، نابودی و یا تغییر اطلاعات مواجه می سازند. به منظور تعیین عوامل تاثیرگذار بر امنیت اطلاعات، با مرور پژوهشهای پیشین، روشها و استانداردهای رایج جهان، پرکاربردترین آنها را که با ساختار سازمانهای کشورمان هماهنگی بیشتری داشت، انتخاب شد و در تدوین چارچوب نظری پژوهش مورد استفاده قرار گرفت.بر اساس بررسی های انجام شده مدلی طراحی شد و مولفه ها و شاخصهای کلیدی پژوهش مشخص شدند. امنیت نیروی انسانی، امنیت فیزیک و امنیت اطلاعات سه اصلی می باشند که اعتبار آن با طراحی و اجرای پرسش نامه، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مولفه عدم آگاهی کاربران بالاترین تهدید و پس از آن امنیت نیروی انسانی دومین تهدید برای امنیت اطلاعات سیستمهای رایانه ای می باشد. مولفه های امنیت فیزیکی و امنیت اطلاعات به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند