درخت حوزه‌های تخصصی

علم سنجی و تعامل علم و جامعه

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۴ مورد.
۴۲.

آکادمی علوم جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

۴۷.

بنیادهای خیریه پشتیبان علم(مقاله علمی وزارت علوم)

۵۱.

آشنایی با انجمن ترویج علوم هند(مقاله علمی وزارت علوم)

۵۲.

انجمن پیشبرد علم در بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)

۵۸.

ماهیت پیوستاری علوم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آموزش علم پیوستار علم سواد علمی علم دینی ماهیت علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
در سطوح مختلف آموزش علم به درهم تنیدگی و پیوستاری بودن معنا و ماهیت علم، به وسعت دامنه علم در فلسفه و تاریخ علم، و به شرایط اجتماعی و فرهنگی شکل گیری آن توجه نشده است. همچنین در موضوع ماهیت علم منطقا می توان از ماهیت یا ویژگیهای علوم غیرتجربی نیز پرسش کرد. این جستار با روش تحلیلی به بررسی رویکردهای ماهیت علم پرداخته و از آنجا به رویکرد پیوستاری علم منتج می-شود. با باور داشتن به ماهیت پیوستاری علم سه مسأله حل خواهد شد: نخست این که بحث ماهیت علم منحصر به علوم تجربی نیست، دوم این که نشان می دهد که منظور از این که گفته می شود به طور مثال تاریخ یا روان شناسی علم نیستند، به کدامین معنا بر روی پیوستار، علم نیستند، اگر چه ممکن است به معنایی دیگر روی پیوستار، علم باشند؛ سوم معنای علم در نزاع امکان و عدم امکان علم دینی را نشان می دهد، بدین معنا که علم دینی به چه معنایی ممکن و به چه معنا یا معناهایی غیرممکن است. سرانجام این که برای آموزش ماهیت علم باید سیاستگذاریهای درستی انجام شود. در آموزش ماهیت علم باید برای تقدس زدایی از علم به فراگیران راستی آزمایی علم آموزش داده شود. راستی آزمایی علم از راه توسعه تفکر انتقادی در فراگیران به دست می آید.
۵۹.

نسبت مکاتب سنتی و مدارس نوین در استقرار نظم جدید آموزشی در ایران: 1276 تا 1280ش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصلاحات آموزشی دوره مظفری فضاهای مرزی مدارس نوین مکاتب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
در نیمه قرن نوزدهم میلادی و در کنار تغییرات گسترده ای که در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حال وقوع بود، به تدریج اشکال جدید و متفاوتی از سازمان دهی و تشکل یابی در حوزه آموزش در بخش های مختلفی از ایران ظهور پیدا کرد. با این حال در تاریخ نگاری های این موضوع عموماً چیستی، چرایی و چگونگی آموزش بدیهی انگاشته می شوند؛ گویی تنها یک روش صحیح برای تعریف آن ها وجود دارد و سیر تاریخی به وجود آمدن آنچه امروز مدرسه می نامیم، نیز حرکتی ناگزیر از شیوه های غلط آموزش به شیوه های «مدرن»، «جدید» و «درست» آموزش بوده است. بر مبنای این فرض، گویی آموزش مدرسه ای جدید کاملاً با تربیت مکتب خانه ای متفاوت بوده و مدارس کنونی ما نیز، با اندکی تغییر، ادامه همان شیوه تعلیم و تربیتی جدید، و میراث مدرسه رشدیه هستند که محصول فرآیند «ترجمه» الگوهای غربی در شرایط بومی بودند. با وجود این، خوانش مدارک تاریخی مربوط به این دوره نشان از چنین خط فارقی میان مکاتب سنتی و مدارس نوین ندارد. با توجه به این موضوع، نوشته حاضر بر پایه نظام نامه های مدارس آن دوره به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه نسبتی میان مکاتب و مدارس نوین در حدفاصل سال های 1276 تا 1280ش به عنوان سال های شروع اصلاحات آموزشی برقرار بوده است؟ مدعای ما آن است که بر خلاف تمایز به ظاهر بدیهی میان مکاتب و مدارس، مدارس نوین اولیه از بسیاری از جهات با آنچه «مکاتب سنتی»خوانده می شود مشابهت دارند و تحلیل رفتن فرم های سنتی آموزش و پدیدار شدن فرم های نوین، دفعتاً و یک پارچه اتفاق نیفتاده است؛ بلکه نتیجه آزمون و خطاهای بسیار حول فرم های مختلف در فضاهای آموزشی در جای جای کشور بوده است. 
۶۰.

جایگزینی علوم جدید در ایران: نگاه دیگری به علمای امامیه و علوم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ نگاری داروین علمای امامیه کیهان شناسی اسلامی هیئت جدید هیئت بطلمیوسی محمدحسین کاشف الغطاء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
از زمان ورود علوم جدید به ویژه نجوم نیوتنی به جهان اسلام و ایران و آغاز مخالفت با آن تا زمان قبول عمومی هیئت جدید از جانب علماء، صرف نظر از بعضی مخالفت های پراکنده ، بیش از دو قرن گذشته است. این دوره شامل گذار از باور به سکون زمین و مرکزیت آن است که نه تنها در نظام بطلمیوسی بلکه درسایر کیهانشناسی های دوران اسلام مفروض بود و صدها سال در آگاهی عمومی ریشه دوانده بود. تاریخ نویسی علم این دوره تا قبول کامل هیئت جدید و بر خورد با سایر علوم غربی باید با وسواس علمی و با بررسی شواهد مکتوب و آثار فرهنگی موجود تدوین شود. در چند دهه اخیر اظهار نظرهای مختلفی از جانب تاریخ نویسان علم در این باره انجام گرفته است. سید حسین نصرمعتقد است که علمای اسلام علوم غربی را بدون تنقید یک جا قبول کرده و در مقابل آن تسلیم شدند. دکتر گمینی هم با جدا کردن شیعه «متشرعه» از شیخیه و صوفیان بر این باور است که عکس العمل های گروهی متخالفی در مقابل علم هیئت جدید وجود داشته است. بر خلاف شیخیه و صوفیه، علمای «متشرعه» تناقضی بین آیات و احادیث با هیئت جدید نمی دیدند و اگر هم می دیدند آن را قابل حل می شمردند و از جهت دینی مشکلی نداشتند و مخالفتشان عمدتاً بر اساس تفکر فلسفی مورد قبولشان بود.یکی از علمای امامیه که نظری کاملاً انتقادی به علوم جدید داشت محمدحسین کاشف الغطاء بود. او در نوشته هایش از دروان مشروطه و دهه های بعد، به ویژه با علم هیئت جدید و نظریه تکامل داروین مخالفت می کند. دکتر گمینی خوانشی متضاد با این برداشت از نوشته های کاشف الغطاء ابراز کرده است . در مقاله حاضر تزهایی که دکتر گمینی در طی سال های اخیر به خصوص درنوشته های جدیدش در باره مواجهه علماء امامیه با علم هیئت جدید ابراز کرده است بررسی می شوند. وبا شواهد و براهین دیگری استدلال می شود که اغلب آنها یا بر زمان پریشی تکیه دارند و یا بر این فرض نادرست که مخالفت علمای امامیه (متشرعه) با علم هیئت جدید به خاطر دلایل دینی نبود بلکه دلایل آنها صرفاً یا عمدتاً دلایل مربوط به فلسفه طبیعی بوده است. به علاوه نادرستی باور او در مورد عدم مخالفت کلی کاشف الغطاء با نظریه تکامل داروین با مراجعه به نوشته های او مستدل می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان