فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۴۳۶ مورد.
نهضت بزرگ فتوا در انقلاب مشروطیت
منبع:
حوزه سال ۱۳۸۲ شماره ۱۱۶
حوزههای تخصصی:
شیخ نوری و مشروطیت
حوزههای تخصصی:
میرزا کوچک,سردار اسلام
حوزههای تخصصی:
واکنش روحانیت; در برابر توطئه استحاله انقلاب مشروطه
منبع:
معرفت ۱۳۸۳ شماره ۷۷
حوزههای تخصصی:
تجلّى عملى ولایت فقیه در ادوار پیشین
منبع:
معرفت ۱۳۸۱ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
چگونه جنگ های صلیبی بوجود آمد
حوزههای تخصصی:
تاریخ اندیشه یا عمل سیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۰ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
نقدی بر خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران
حوزههای تخصصی:
نقش ارتباطات و مهارت های ارتباطی در دوران حکومت حضرت علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول عصرهای متمادی، به ویژه عصر حاضر، «ارتباطات» (Communication) به عنوان سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های طبیعی، فناورانه و انسانی اهمیت فوق العاده یافته است. به این دلیل هر مدیری باید کوشش کند با ایجاد ارتباط دوجانبة مثبت، حسن تفاهم و احساس رضایت متقابل و سازنده را به وجود آورد و با تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد، زمینة ایجاد تفاهم، احساس رضایت و خرسندی متقابل کارکنان و کارگران را با یکدیگر فراهم سازد تا از این طریق، باعث ایجاد انگیزش و رشدیافتگی افراد در راستای رسیدن به اهداف سازمان شود.
از طرفی، اسلام، چکیده تمامى ادیان آسمانی و حاصل زحمات همه انبیاى الهى است. اسلامى که با «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینا» (احزاب: 33) کامل شد و نعمت را بر انسان تمام کرد. اسلام پس از وفات پیامبر اکرم (ص) دچار کمبود ها، انحرافات و مصائب متعددی شد که با شروع حکومت و رهبری پیامبرگونه حضرت علی (ع) به جایگاه اصلی خویش بازگشت. حکومت آن حضرت، همانند دیگر حکومت ها، به مدیران و امیرانی نیاز داشت که با داشتن مهارت های ارتباطی مؤثر، درپی جلب رضایت و خرسندی کارکنان و مراجعان باشند و نیز با ایجاد این ارتباط مؤثر و دوسویه، حکومت را در رسیدن به اهداف خود یاری کنند. از این رو در مقاله حاضر برآنیم تا با تشریح ابعاد ارتباطات و مهارت های ارتباطی، نقش آن را در دوران حکومت حضرت علی (ع) مشخص سازیم.
انقلاب نافرجام (انقلاب مشروطه و طرح کنارگذاری روحانیان)
منبع:
شیعه شناسی ۱۳۸۴ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
در ایران معاصر و همزمان با رشد و توسعه در غرب، توجه به علل عقبماندگى یا عقبنگاه داشتن سیاسى، اقتصادى، اجتماعى ایران و تلاش براى یافتن راههاى بیرون رفت از آن، مطرح شد. تلاشهاى فراوانى براى نیل به توسعه و رشد صورت گرفته؛ از جمله: انقلاب مشروطه به دلیل میل مردم براى دستیابى به وضع مطلوب و جامعه توسعهیافته پدید آمد، ولى هیچیک از این تلاشها به نتیجه نرسید. چرا؟ این سؤالى است که مقاله حاضر مىکوشد براى آن پاسخى بیابد. گمان ما بر آن است که یکى از مهمترین علل این ناکامى،
روابط ایران و عثمانی به مثابه الگوی روابط شرقی ـ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و عثمانی به رغم استمرار و گستره زمانی آن ـ بیش از پنج سده ـ و اشتراکات فراوان فرهنگی، تاریخی و دینی دو کشور همسایه از مقولاتی است که از نظر تحقیقات اصیل و پرمغز به سان طفلی نوپاست که به تازگی قدم در راه نهاده است. آنچه از روابط ایران و عثمانی در نگاه نخست برداشت می شود، شرح جنگ های خونین دو همسایه پرتوان است که هر یک سعی می کردند با توسل به ایدئولوژی خاص خود طرف مقابل را به زانو درآورند.چنین چشم اندازی بیشتر از وقایع نامه های ایران و عثمانی ناشی می شود که به تحقیقات تاریخی هم سرایت کرده است. با بررسی تحقیقات انجام گرفته در این حوزه چنین به نظر می رسد که حجم مطالعات مربوط به روابط ایران و عثمانی نه تنها در عرصه تاریخ نگاری سیاسی، بلکه در دیگر عرصه ها چون تاریخ اقتصادی، تاریخ اجتماعی و فرهنگی فوق العاده اندک و ناچیز است. واقعیت آن است تا یک سنت پژوهشی قویم و فرانگر در این عرصه چهره نبندد، تک نگاری ها و مطالعات موردی نمی تواند چندان راهگشا باشد.با توجه به چنین نقصانی، مطالعه و تبیین نظری روابط ایران و عثمانی در چهارچوب متد علمی و تبیین گر از ضروریات این حوزه مطالعاتی است. لذا مقوله نظری «الگوی روابط شرقی اسلامی» که موضوع مقاله حاضر است تلاشی در همین راستا است که می کوشد با تعریف ایستارها و الگوهایی، که از بطن این روابط برخاسته اند به ترسیم چهارچوب و ساختار روابط ایران و عثمانی بپردازد و مولفه های این رابطه را در دو مقوله همگرایی و واگرایی بررسی و تحلیل کند. پژوهش حاضر تلاشی کوچک است برای نظام مند و عینی کردن مباحث مربوط به روابط ایران و عثمانی به دور از هرگونه تعمیم ناروا و صرفا در سایه حقایق برآمده از تاریخ