ابومخنف از محققان و مورخان چیره دست و بهترین و بزرگ ترین وقایع نگار حوادث صدر اسلام ، به ویژه عاشورای حسینی است و با جست وجوی وسیع و دیدار و مصاحبه با شاهدان حادثه کربلا ی ا کسانی که به گونه ای از آن اطلاع داشتند، اطلاعات دست اول و گزارش های معتمد و مستند ی را گردآوری کرد؛ ازاین رو معرفی و تبیین شخصیت این محقق و مورخ و اخبار دقیقی که از حادثه عاشورا در مقتل ایشان به دست ما رسیده است، لازم به نظر می رسد. هدفی که در این مهم دنبال می شود، آن است که با مطالعه روشمند شخصیت این مورخ شهیر، ضمن تبیین نقش آفرینی ایشان در حوزه تاریخ نگاری حادثه عاشورا، به تحلیل و بررسی مقتلی بپردازیم که از ایشان به جا مانده و بارها به نام ایشان تجدید چاپ شده است. بدین سبب این مقاله بر آن است ضمن پاسخ دادن به شبهات عامی بودن ابومخنف و تأثیر بسزای گرایش شیعی بودن ایشان در نقل حوادث و استفاده وافر عموم مورخان شیعه و سنی از مطالب ایشان، به تبیین این مطلب بپردازد. آنچه ابومخنف از عاشورا آورده است، در طول تاریخ از بین رفته، جز نام آن یا نوشته هایشان در لابه لای کتاب های تاریخی به صورت پراکنده، چیزی در دسترس نیست و دیرینه ترین متن موجود که روایات هشام کلبی را از کتاب او به نقل از استادش ابومخنف روایت می کند، تاریخ طبری است. اما آنچه به نام مقتل الحسین به ابومخنف منسوب است و بارها در ایران و هند و عراق چاپ شده، یقیناً و قطعاً از او نیست. مطالب سست و گزارش های جعلی و کذب آن، بهترین دلیل بر انتساب دروغین آن به ابومخنف است.
آیات تطهیر، مباهله، مودّت، تبلیغ و... به نوعی جلوه گر تقدیر خداوند از اهل بیت (ع) است. زندگی علمی حضرت زینب (س) زاویه ای است که نیاز به واکاوی و تحلیل دقیق تری دارد؛ زیرا دربارة این خاندان گفته شده: «إِنَّ هَؤلاَء وَرَثُوا العِلمَ وَ الفَصَاحَةَ زُقُّوا العِلمَ زُقّاً». حضرت زینب(س) علاوه بر علم لدّنی، تمام شرایط یک راوی موثّق را در حدّ کمال داراست. بدین لحاظ، به او (س) عالمه گفته اند. همچنین علم پیشگویی حوادث را نیز دارا می باشد، چنان که کیفیّت شهادت خود را پیشگویی کرد. صفت دیگر ایشان (ع) عقیله است که ابن عبّاس به او داده است. همچنین مفسّری بی بدلیل است؛ زیرا خطبه های آن حضرت(س) آکنده از آیات قرآنی است.
مسأله اهانت به اولیاء الهی و تکرار چندین باره این امر یکی از مسائل مبتلا به کنونی جوامع اسلامی است. متن حاضر تلاش می کند تا با بررسی احادیث و روایات تاریخی، روش معصومان(ع) در مقابله با اهانت ها را بیان کند. از جمله مواردی که در احادیث و روایات تاریخی فراوان مشاهده می شود، آن است که اولیاء دین بین اهانت کنندگان نادان از یک سو و اهانت کنندگان مغرض از سوی دیگر تمییز قائل می شده اند و با این دو دسته به یک شیوه رفتار نمی کرده اند. بررسی احادیث معصومان(ع) و روایات تاریخی نشان می دهد که هماره در برخورد با نادان، گذشت و حلم و برخورد کریمانه را برمی گزیدند و خود را قولا و فعلا به این افراد جاهل اما بی غرض معرفی می کرده اند و در مورد افراد مغرض اگر شرایط مهیا بود، حکم الهی را در مورد آنها اجرا می نمودند؛ اما اگر شرایط فراهم نبود با سکوت و صبر از کنار آن می گذشتند و اجرای حکم الهی و برخورد با اهانت کننده را در صورت لزوم به شرایط آتی موکول می کردند
هدف این نوشتار، بررسی شعر انتظار در دوره معاصر از دیدگاه عناصر بلاغی است. در این راستا با توجه به گستردگی این عناصر، از میان صنایع متعدد بدیعی و بیانی، تنها به کارکرد آرایه های بیانی در این نوع ادبی پرداخته شده است تا از این رهگذر میزان حضور کمّی و کیفی چهار صنعت تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه در شعر انتظار ارزیابی شود. مسئله اصلی، چندی و چگونگی کارکرد این چهار عنصر بلاغی در نود قطعه شعر انتظار از بیست شاعر عصر انقلاب اسلامی است که نسبت به دیگر شاعران در این باره برجستگی بیشتری دارند. در بدنه اصلی نوشتار، هر کدام از آرایه های بیانی و زیرشاخه های آن ها در شواهدی از شعر شاعران یادشده، ارزیابی شده و در پایان، این نتیجه حاصل گردیده که در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص، مانند دیگر انواع ادبی با وجود این که شبکه مفهومی بسیار غنی و ارجمند است، بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر، مبتنی بر ادبیّت متن و به ویژه عناصر بلاغت آفرینِ آن است.